سفارش تبلیغ
صبا ویژن

روانشناسی به زبان ساده

همه چیز درباره هیپنوتیزم

سلامت نیوز: در نمایشهای هیپنوتیزم ، لحظات مجذوب کننده ای وجوددارد، هنگامیکه شرکت کنندگان نمایش را به برآشفتگی و دستپاچگی در مقابل حضار وامیدارد. اما هیپنوتیزم چیزی فراتراز یک سرگرمی میباشد. هنگامی که توسط یک متخصص با صلاحیت بکارگرفته شود، میتواند بسیاری از مسایل مشکل ساز شما را رفع کند. به خواندن خود ادامه دهید تا با حقایق هیپنوتیزم آشنا گردید. 

? هیپنوتیزم چیست؟

فرهنگ لغت Webster واژه هیپنوتیزم را اینگونه توصیف می کند: حالتی است مشابه خواب ، که توسط کسی القا شده باشد و تلقیناتش بسادگی و بدون مقاومت توسط فرد پذیرفته میگردد. اگر چه کارشناسان معتقدند، هیپنوتیزم بیشتر نوعی خیالبافی است تا یک خواب. 

? هیپنوتیزم

هنگام هیپنوتیزم، شما همواره هوشیار هستید و تنها به محرکات بیرونی واکنش نشان می دهید. این اساسا مشابه زمانی است که در حال مطالعه یک کتاب مهم و جذاب هستید. شما حقیقتا” نمیتوانید به چیز دیگری جز موضوع آن کتاب فکرکنید. تمام توجه شما متمرکز خواهد ماند، تا زمانی که وضعیت حس آگاهیتان تغییر کند. 

? هیپنوتیزم چگونه عمل می کند؟

برای رساندن به این حالت، فرد هیپنوتیزم کنندهشما را وادار به تمرکز بروی صدای خود و یا یک شیء میکند. چیزیکه در مرحله بعد رخ میدهید اینست که ذهن آگاه و هوشیار شما فعالیتش در روند تفکر کاهش می یابد، زیرا عمیقا آرامش ذهن پیدا کرده اید. این موضوع سبب میشود ذهن ناخوداگاه شما در دسترس او قرار گیرد.

هنگامیکه هیپنوتیزم میشوید، بیشتر مستعد پذیرش تلقینات در خصوص اینکه چگونه احساس کرده، رفتار نموده و بیاندیشید، خواهید شد. زمانی که فرد هیپنوتیزم کننده با شما سخن میگوید، ذهن ناخوداگاه شما با مقاومت کمتری تلقینات را می پذیرد. این دقیقا مانند حالتی است که فرد هیپنوتیزم کننده مستقیما با شخص تصمیم گیرنده در اداره و نه یک کارمند جزء صحبت میکند. 

? اقسام هیپنوتیزم

از نقطه نظر علمی، هیپنوتیزم به سه گونه عمده تقسیم میگردد: تلقینی، پسرفتی و تحلیلی. هر کدام از این اقسام توسط متخصصین علم هیپنوتیزممورد استفاده قرار میگیرند.

تلقین درمانی ، زمانی است که به فرد تلقینات ساده ای القا می شود تا طرز فکر، احساس و کردار وی را تغییر دهند تا اینگونه مشکل او را رفع کنند. هیپنوتیزم کننده های نمایشهای سرگرمی نیز در این گروه قرار می گیرند. هر چند که در آن کار جنبه درمانی مطرح نمی باشد.

در پسرفت درمانی، فرد هدایت می شود تا خاطرات گذشته خود را بیاد بیاورد، تا وی بهتر بتواند به علت مشکلاتی که اکنون از آنها رنج می برد، پی ببرد.

سرانجام در تحلیل درمانی ، متخصص می کوشد ذهن ناخودآگاه فرد را تحلیل کند تا متوجه مشکل آن گردد. 

? آیا شما می توانید هیپنوتیزم شوید؟

از نقطه نظر تئوری، هیپنوتیزم بروی همه افراد انجام شدنی است. با این وجود استثناهایی وجوددارند.متخصصین کشف کرده اند که هیپنوتیزم کودکان خردسال، افراد مست و اشخاص دارای بهره هوشی بسیار پایین، عملا” غیر ممکن است. مضاف بر اینکه ناتوانی در تمرکز کامل میتواند هیپنوتیزم شدن را برای فرد غیر میسر سازد.

برای هیپنوتیزم شدن سه پیش نیاز اساسی وجود دارد

? باید خواهان و راغب به هیپنوتیزم شدن باشید.

? باید به اینکه هیپنوتیزم بروی شما قابل انجام است باور داشته باشید.

? باید قادر باشید آرام شده و تمدد اعصاب پیدا کنید.

هیپنوتیزم هنگامی به بهترین صورت عمل می کند ، که شما شدیدا” برانگیخته شده باشید و هیپنوتیزم کننده از مشکل خاص شما که برای کمک به او مراجعه کرده اید، آگاه باشد.این تصور که افراد شکاک به هیپنوتیزم و یا دارای اراده قوی قادر به هیپنوتیزم شدن نمیباشند، واهی و غیر واقعی است. درحقیقت متخصصین بر این باورند که چنین افرادی کاندیدهای بسیار مناسبی برای هیپنوتیزم شدن هستند.هرچند که فرد میبایست خود مایل به همکاری باشد. 

? تلقینات پس از هیپنوتیزم

تلقیناتی که شما را هدایت می کند تا اینکه باورشان نمایید، می تواند توسط صدای فرد، کلمات، حرکات، اصوات خاص و حتی یک رایحه خاص آغاز گردد. با وجود این میتواند شستشوی مغزی طولانی مدتی برای شما ایجاد کند. برای مثال هرگاه کلمه “کاستینوپل” را می شنوید اقدام به سرقت منازل میکنید. همانند شخصیت وودی آلن در فیلم نفرین عقرب.

با این وجود،تلقین درمانی بطور کلی پیرامون تغییر رفتار شما در آینده میباشد. در حین این نوع هیپنوتیزم ، به شما تلقیناتی داده میشود که درآینده میبایست اجرا گردند. برای مثال چنانکه شما تلاش میکنید کشیدن سیگار را ترک کنید، به شما القا میگردد هرگاه هوس سیگار کشیدن کردید، در شما احساس اشتیاق به دویدن و یا چیزی مشابه آن پیدا خواهد شود.اینها تلقینات پس ازهیپنوتیزم نامیده میشوند. شما دیگر تحت هیپنوتیزم نخواهید بود، اما تلقینات به کار خود ادامه خواهند داد. این با کنترل فکر تفاوت دارد که در آن تاثیر یک جلسههیپنوتیزم درمانیتنها برای مدت تقریبی چندین ساعت تا دوهفته ادامه خواهد یافت. این گونه تلقینات ، بمنظور اینکه بتوانند تاثیر مفید طولانی مدت داشته باشند، نیاز دارند تا در یک دوره چند جلسه ای تقویت گردند. همچنین هیپنوتیزم درمانهای مجرب ، برای شما مطالب خواندنی و CD های صوتی تدارک می بینند تا هر روز خودتان شخصا” به تقویت تلقینات بپردازید. 

? آیا هیپنوتیزم خطری ندارد؟

بزرگترین ترس و واهمه در رابطه با هیپتوتیزم این است که شما را وادار به انجام اعمال پست و غیر اخلاقی نماید. اطمینان داشته باشید شما را نمیتوان وادار به انجام کاری گردانید که در حالت عادی انجامش نمی دهید. 

بیاد داشته باشید این ذهن ناخودآگاه شما می باشد که در حین هیپنوتیزم مورد درخواست و مخاطب قرار میگیرد و از آن جایی که اخلاقیات شما درآن جای گرفته، شما کاملا از انجام عملی بر خلاف اراده خود مصون میباشید. تنها زمانی هیپنوتیزم خطرناک میباشد که فرد تحت تاثیر الکل و مست باشد.

 

? هیپنوتیزم برای چیست؟

قبلا اشاره کردیم که هیپنوتیزم می تواند در درمانهای روانشناسی مورد استفاده قرارگیرد. اما موارد استفاده کاربردی دیگری نیز دارد که شامل:

? تغییرعادات غلط چون پرخوری و استعمال دخانیات

? برطرف کردن ترسهای مفرط

? کاهش استرس اضطراب و ترس

? درمان آسم

? التیام بیماریهای پوستی

? درمان سردردهای میگرن

? کاهش عوارض شیمی درمانی

? کنترل خونریزی در جراحی ها و اعمال دندانپزشکی

? کنترل فشار خون

? بهبود سیستم ایمنی بدن

به عنوان یک اصل، هیپنوتیزم همراه با دیگر درمانها مورد استفاده قرار میگیرد و نه لزوما بطور انفرادی.

 

? شروع کنید

یافتن متخصص

هیپنوتیزم زمانی کاربردی وسیع دارد ، که فقط توسط سازمانهای معتبر انجام پذیرد. در واقع انجام عمل هیپنوتیزم، در اکثر کشورها به طور قانونی کنترل نمی گردد. اساسا دو دسته وجود دارند که به حرفه هیپنوتیزم به مفهوم درمانی آن مشغول هستند:

نخست متخصصین علوم پزشکی مجاز، پزشکان، روانشناسان، کارشناسان علوم اجتماعی و روانپزشکان. روی هم رفته این افراد علاوه بر تحصیلات دانشگاهیشان آموزش تخصصی دیده اند تا قادر به انجام عمل هیپنوتیزم گردند.

دوم هیپنوتیزم کنندگان گواهی نامه دار غیر متخصص. این افراد متخصص پزشکی نمیباشند اما دوره آموزشی 200ساعته هیپنوتیزم را بپایان رسانیده اند.

 

? پرسشهای متداول در خصوص هیپنوتیزم:

1- آیا هیپنوتیزم عوارض زیانبار بلند مدت دارد؟

خیر. هیپنوتیزم برعکس برای بهبودی تندرستی شما در بلند مدت میباشد. درهرصورت سابقه پزشکی خود را با هیپنوتیزم کننده در میان بگذارید تا مطمئن شوید یک کاندید ایده آل می باشید. همچنین اگر شما زمینه تفکرات توهم آمیز دارید و یا از الکل و مواد مخدر استفاده می کنید، امکان خطر وجود خواهد داشت.

هنگامی که شما از حالت خلسه خارج میگردیید ممکن است اندکی احساس گیجی و و سردرگمی کنید اما هیچگاه این حالت زیاد بطول نخواهد انجامید. احساس اضطراب پس از آن معمولا نشانه اثر بخشی درمانی می باشد. با این حال با هیپنوتیزم کننده خود در خصوص آن صحبت کنید. 

2 -آیا میتوان تا مدت نامحدود تحت تاثیرهیپنوتیزم باقی ماند؟

هر شخصی که فیلمهایی نظیر Office Space را دیده باشد ، در این فکر است که هرگاه هیپنوتیزم کننده در حین هیپنوتیزم فرد ناگهان بمیرد، چه اتفاقی رخ خواهد داد. نگران نباشید، شما قادر خواهید بود به تنهایی از حالت خلسه خود خارج گردید.یا برای چند دقیقه به خواب فرو خواهید رفت وبطور طبیعی بیدار خواهید شد و یا متوجه آن می شوید که کسی با شما سخن نمیگوید و با یک احساس طراوت چشمان خود را باز می کنید. 

3-آیا میتوان در هر زمان از آن حالت خارج شد؟

همانطور که قبلا بحث شد ، هیپنوتیزم می باید از طرف شما و با میل داوطلبانه حس ناخودآگاه صورت گیرد. بنابراین ضمیر ناخودآگاه شما همواره تحت کنترل می باشد و هرگاه موضوعی ناراحتتان کند، قطعا امکان خواهد داشت از آن حالت خارج شوید. 

4 -آیا میتوان حالت خلسه را بعدا به خاطر آورید؟

هر اندازه جلسه هیپنوتیزم عمیقتر باشد ، به خاطر آوردن لحظات هنگام هیپنوتیزم کمتر خواهد بود. و این ضمیر ناخودآگاه خود شماست که می گوید به چه اندازه هیپنوتیزم عمیق باشد. اکثر افراد قادر هستند حداقل لحظاتی را به خاطر بیاورند.

 

? احساس خواب آلودگی میکنید…

اعتبار هیپنوتیزم بعنوان یک ابزار درمانی قابل اطمینان ، همواره مورد بحث دانشمندان بوده است. اما هزاران مشتری خوشنود ، نمیتواند بی سبب و غیر واقعی باشد.میتواند؟ اگر اعتقاد دارید که هیپنوتیزم برای شما مناسب میباشد ، بهترین توصیه در این نظر این است که با توقعات و انتظارات معقول و اندک به آن مبادرت ورزید.

 

منبع :سلامت نیوز

 


زمانی اگر احوال کسی پریشان می شد، دستش را می گرفتند می بردند پیش دعانویس، برایش سرکتابی باز می کرد، طلسمی می نوشت می داد در آب حل کنند و به خوردش بدهند تا مثلا جن و پری دور شوند و آن شخص، آرامش پیدا کند. بعدتر که علم روان شناسی شناخته شد، محدود به بیمارانی خاص بود که نگاه خاصی هم نسبت به آن ها وجود داشت


هفته نامه همشهری جوان - الناز اسدی: زمانی اگر احوال کسی پریشان می شد، دستش را می گرفتند می بردند پیش دعانویس، برایش سرکتابی باز می کرد، طلسمی می نوشت می داد در آب حل کنند و به خوردش بدهند تا مثلا جن و پری دور شوند و آن شخص، آرامش پیدا کند. بعدتر که علم روان شناسی شناخته شد، محدود به بیمارانی خاص بود که نگاه خاصی هم نسبت به آن ها وجود داشت اما حالا نگاه ها تصحیح شده و همه می دانیم مراجعه به روان شناس، نیاز خیلی هایمان برای بهتر زندگی کردن است و ابایی از گفتنش نداریم.


با وجود این شناخت زیادی از فرآیند معالجه و درمان وجود ندارد. این جا کسی را که نیت کرده به روان شناس مراجعه کند، راهنمایی کردیم و برای این کار از آقای سعید بی نیاز، روان شناس، کمک گرفتیم.

چطور حلش کنیم؟

تصور غالب این است که حتما باید مشکل خاصی وجود داشته باشد تا به روان شناس مراجعه کنیم اما واقعیت این است که روان شناس ها کمک می کنند خودمان را عمیق تر بشناسیم و کیست که نیازی به شناختن و یادگرفتن خودش نداشته باشد؟ اما زمانی که احساس می کنید چیزی که نمی دانید چیست و در زندگی اجتماعی، تحصیلی، شغلی و روابط خانوادگی و عاطفی تان تاثیر می گذارد یا می دانید چیست و نمی دانید چطور حلش کنید، این نیاز، به الزام تبدیل می شود. مشکلی را که به خودتان بر می گردد، گرهی را که با دست و زبان خودتان باز نمی شود و اطرافیان جز شنیدن درددل ها کمک موثری از دستشان بر نمی آید، باید به دست روان درمانگر بسپارید.
 
اولین سوال این است که کدام روان درمانگر؟ شرط اول داشتن مجوز فعالیت است، نه مدرک روان شناسی؛ مجوزی که از سازمان نظام روان شناسی ایران یا سازمان بهزیستی اخذ شده باشد. در سایت بهزیستی، نام تمام افراد و کلینیک های مجوزدار و در سایت نظام روان شناسی، نام کلینیک های مجاز به فعالیت وجود دارد و شما وقتی مراجعه می کنید باید تابلوی معرفی بنفش رنگ بهزیستی یا سبز و زرد نظام روان شناسی را ببینید. به افرادی که در واحدهای بی نام و نشان مجتمع های مسکونی فعالیت می کنند اعتماد نکنید.


اما تشخیص
روان شناس خوب از روان شناس بد بحث دیگری است. یک روان شناس خوب برای شما، روان شناسی است که بتوانید ارتباط خوبی با او برقرار کنید، اعتماد کنید، راحت حرف بزنید و حس کنید که خوب به شما گوش می دهد و به دانشش اعتماد داشته باشید.

از نشانه های غیرحرفه ای بودن روان درمانگر این است که به جای راهکار، به شما راه حل مستقیم بدهد و امر به انجام کاری کند یا مثل بزرگ ترها بنشیند به نصیحت کردن شما، رازدار بناشد (مگر در مواقعی که مراجعه کننده قصد آسیب زدن به خود یا دیگران را داشته باشد که در این صورت موظف است به خانواده یا مرجع قانونی اطلاع دهد) سر وقتی که به شما گفته شده جلسه شروع و تمام نشود یا هر چیز دیگری که اذیتتان می کند. اگر بعد از یک یا چند جلسه چنین مواردی را تشخیص دادید، در انتخاب روان شناس تجدید نظر کنید، چون رضایت شما از روند درمان شرط لازم برای نتیجه گرفتن است.

 

مراحل درمان
توانایی مدیریت
اولین بار که رو به روی یک مشاور یا روان شناس می نشینید، سوالات روتینی از شما می پرسد: به خاطر چه مشکلی آمده اید؟ از کی شروع شده؟ چرا حالا تصمیم به درمان گرفته اید؟ در خانواده گسترده تان هم چنین مسئله ای وجود دارد؟ تا به حال پیش روان شناس رفته اید؟ و... مجموع این سوال و جواب ها شرح حال شما را می سازند که با توجه به آن، روان درمانگر روشی را برای حل مسئله در پیش می گیرد. به طور کلی دو رویکرد وجود دارد؛ نگاه اول که معتقد است ریشه همه مشکلات انسان در گذشته است، مثلا می گوید همه مشکلات رفتاری ما از رابطه با والدینمان سرچشمه می گیرند و روان شناس جلسات اول را به کنکاش در اتفاقات گذشته می گذراند تا ریشه مشکل را پیدا کند، مثل روانکاری. نگاه دوم اما به زمان حال توجه می کند و سعی می کند اکنون را بشناسد و دلایل را در آن پیدا کند؛ مثل شناخت درمانی.


هر روانشناسی با توجه به علاقه، مهارت و شخصیت خودش روشی را انتخاب می کند که به آن باور داشته باشد. مشکلات یکسان، راه حل  های متفاوت دارند. هر چند برای بعضی، راه های ثابت شده تر و مطمئن تری وجود دارد. در ادامه هر کدام از این دو روش، روان شناس به شما راهکارها و تکنیک هایی می دهد که به کار ببندید و از شما بازخورد می گیرد، در صورتی که تاثیرات مثبت و رضایت شما حاصل شود، تا رسیدن به نتیجه مطلوب ادامه می دهید.


نکته ای که باید به آن توجه کنید این است که نتیجه مطلوب همیشه رفع کامل مشکل مورد نظر نیست. نقطه پایان جلسات
مشاوره در بیشتر موارد زمانی است که مشکل به کمترین حد خودش رسیده باشد و شما به باور خود و روان درمانگرتان، «توانایی مدیریت مشکلات خود» را پیدا کرده باشید.

 

باورهای غلط
بدون هیچ معجزه ای

* اولین باور غلط شاید این است که روان شناس ها معجزه بلدند. می رویم مشکلمان را می گوییم و آن ها با چند جمله جادویی که با هیجان ادا می شود، زندگی ما را دگرگون می کنند که مسلما این طور نیست و نشانی غول چراغ جادو جای دیگری است.

* روان درمانی یک جلسه نیست، یک دوره است و دوره ها در موارد مختلف فرق می کنند. دوره های کوتاه مدت بین 8- 12 جلسه و دوره های بلند مدت بیشتر از 15 جلسه یا حتی تا پایان عمر و حوصله طول می کشند.


*
روانشناس به شما راه حل نمی دهد، راهکار و روش و تکنیک هایی را که لازم دارید معرفی می کند؛ مثلا اگر بگویید اعتماد به نفسم پایین است، نمی گوید شما که خوبی، کمک می کند با کشف توانایی هایتان، خودتان به نتیجه برسید. مثالی که می زنند این است که روان شناس مثل کسی است که چراغ می اندازد و راه را به شما نشان می دهد، این شمایید که باید قدم در راه روشن شده بگذارید و آن را طی کنید.


* شباهت بین پزشک و روان شناس، خیلی کمتر از چیزی است که در ذهن ما وجود دارد. روان شناسی بر پایه علوم انسانی است، نه تجربی. پس روان شن اس ها حق تجویز دارو ندارند، در صورتی که مشکل شدید باشد، فرد را به «
روانپزشک» ارجاع می دهند، یعنی کسی که پزشکی خوانده و متخصص اعصاب و روان است تا با کمک درمان دارویی در کنار درمان روانی مسئله حل شود. بنابراین اگر روان شناس یا مشاوری دارو تجویز کرد، تخلف کرده است.

 

مشاوره ازدواج
به درد هم می خوریم؟
پرکاربردترین خدمت روان شناسی در جامعه ما، مشاوره های پیش از
ازدواج است که مجموعه ای است که از سنجش شخصیت و سلامت روان هرکدام از طرف ها و تطبیق دادن این نتایج با طرف دیگر. برای مورد اول از دو بخش تست های شخصیت شناسی و مصاحبه استفاده می کنند، نتیجه روی یک نمودار شخصیتی یا نیمرخ روانی از فرد به دست می آید که هر قدر این نمودارها بر هم منطبق تر، نزدیک تر و به هم شبیه تر باشند، احتمال موفقیت آن زوج در ازدواج بیشتر است و روان شناس فقط با توجه به تفسیر این ها، قوت و ضعف این احتمال را اعلام می کند.
 

 
کتاب ها و فیلم ها
کتاب های زیادی برای افزایش مهارت های زندگی و شاد زیستن و... در بازار وجود دارد. لوح های فشرده که شامل سخنرانی های روان شناس های مختلف داخلی و خارجی پیرامون مسائل مختلف اند اما هرگز نباید جایگزین مراجعه حضوری شوند. 90 درصد کتاب های روان شناسی حاصل تجربه زندگی نویسنده اند که به زبان عامه نوشته شده اند و اگر بخواهیم کتابی علمی تر و دقیق تر بخوانیم، بهتر است با نظر روان شناس مطالعه کنیم.

 

تعرفه ها
می دانیم دلیل اصلی خیلی ها برای مراجعه نکردن، همین هزینه های نسبتا زیاد درمان است. تعرفه های مشاوره و روان شناسی به چیزهای زیادی بستگی دارد مثل در استان، مرکز استان یا شهرستان بودن مرکز مشاوره، تحصیلات روان شناس، عضو بودن یا نبودن در هیئت علمی دانشگاه.
هزینه در تهران برای یک ساعت، بین 65 تا 120 تومان متفاوت است. تعرفه های بیشتر در جدولی در سایت نظام روان شناسی موجود است که البته به دلیل متغیر بودن شرایط، خیلی از طرف مراکز رعایت نمی شود اما خبر خوب این که به زودی شرایطی فراهم می شود که هزینه های روان درمانی شامل خدمات بیمه شوند.



راهی برای شناخت بهتر

کاربرد تست های روان شناسی در زندگی ما گسترده است؛ از سنجش برای ورود به دبستان تا تست های انتخاب رشته، انتخاب شغل و سنجش شخصیت و... که تست های مشاوره ای در نظر گرفته می شوند. اما در محیط درمانی، روان شناس برای شناخت بیشتر و تایید تشخیص روان شناسی خودش ار تست های بالینی استفاده می کند. اما تست های مشاوره ازدواج نیاز به توضیح بیشتری دارند؛ آشنایی و ارتباط یک زوج، چه به شکل سنتی باشد، چه امروزی، رسیدن به شناخت منطقی و دور از احساسات و کشش های درونی لازم است.


این شناخت همیشه با معاشرت به دست نمی آید و ابعاد مختلف شخصیت طرف مقابل گاهی تا سال ها می تواند ناشناخته بماند. تحلیل تست های روان شناس به فرد کمک می کند خودش و طرف مقابل را بهتر بشناسد و به کنار هم قرار گرفتنشان منطقی تر فکر کند.


حتما در محیط دانشگاه و کار و... دیده اید که دو نفر شخصیت های خوب و نرمالی دارند اما نمی توانند با هم دوست صمیمی باشند، چون وجوهی از شخصیت هایشان با هم تطابق ندارد؛ مثلا یکی درونگرا و دیگری برونگراست و مگر نه این که برای انتخاب مهمی مثل انتخاب همسر، باید همه توان خود را برای کم کردن ریسک های انتخاب به کار برد؟

 

 

منبع : برترینها

 

 

 

 


شیوه های کار در روانشناسی بالینی

در خانواده درمانی تمام اعضاء یک خانواده به عنوان تک اعضای یک سیستم حرکت می کنند. در ابتدای روابط ، مشکلاتی حضور دارند که تاب و توان یکایک اعضا را سلب کرده اند .

 

چه وقت مراجعه به روان شناس ضروری می شود ؟

درمان اختلالات روانی به همان اندازه مهم و حقیقی است که درمان بیماری های جسمی . حتی در بسیاری از اوقات نمی توان اختلالات جسمی را از اختلالات روانی جدا کرد. طبق آمار جسمی سازمان بهداشت جهانی علت بیش از نیمی از بیماری های جسمی ناراحتی های روانی است که در مدت طولانی با ایجاد اختلال در کارکرد طبیعی بدن مشکلات و دردهای سمی را به وجود می آورند . طبعاً هر نوع فشار روانی را نمی توان بیماری خواند و کمتر کسی به محض برخورد با یک بحران روانی فوراً به روان شناس رجوع می کند .

در مورد رجوع به روان شناس به خاطر درمان بیماری های روانی نیز مثل اختلالات جسمی ، هرکسی مدتی را به مدارا با آن آزردگی می پردازد و هنگامی که فشار آن زیادتر از توان تحمل می شود به توصیه ی اطرافیان سعی می کند با استفاده از ویتامین های لازم ، مصرف نوشیدنی های گرم و استراحت ، به بهبود خود کمک کند؛ ولی اگر در عرض دو الی سه روز بهبودی حاصل نشد به پزشک معالج خود رجوع می کند.

اولین قدم به سمت بهبودی و تسلط یافتن بر اختلالات روانی نیز همین طور است. تشخیص این که چه زمان مراجعه به روانشناس ضروری می شود به عهده خود فرد است، یعنی زمانی که فرد نیاز به کمک تخصصی را احساس می کند به روانشناس رجوع می کند.

این نکته به این معنی است که افرادی به روان شناس رجوع می کنند که توان تشخیص دارند و می دانند مسئله ای دارند که باید حل شود. به طور کلی روان درمانی شیوه ای است برای کمک به آن دسته از افرادی که در آن تشخیص و مقابله با آزردگی های روانی را از دست نداده اند و شیوه ای است برای ایجاد و از بین بردن چیزهایی که رشد فرد را محدود می کنند. اکثراً وقتی اختلالات به شکل کهنه در می آیند ، یعنی زمانی که فرد بدون توجه به آنها فقط " می سوزد و می سازد" و یا راه حل هایی که اختیار می کند به اندازه کافی مؤثر نمی افتند ، رفته رفته بحران اولیه شکل مزمن به خود می گیرد و در کنار خود بسیاری از اختلالات دیگر را می سازد که دیگر عنان زندگی را از انسان گرفته و زندگی را تلخ می کنند. یک روان شناس در درجه اول ، مشاور بهداشت روانی است.

ضرورت رجوع به روانشناس آن وقتی است که فرد احساس کند درکاری و یا در حل مشکلاتی احتیاج به کمک تخصصی دارد. روانشناسان تنها به مداوای بیماری نمی پردازند . آیا کسی که به خاطر مشکل تمرکز فرزندش در مدرسه یا به خاطر امور تربیتی فرزندش یا به خاطر اختلافات خانوادگی اش راه هایی را خود آزمایش کرده ولی نتایج مطلوب را نگرفته است ؛ و یا کسی که در مورد روابطش با کار ، با همکاران ، دوستان وغیره با مشکلاتی روبرو است ؛ و یا کسی که در مورد انتخاب شغل آینده مردد است ، احتیاجی به کمک تخصصی ندارد؟ طبیعی است که برای همه این امور می توان به روان شناس مراجعه کرد.

 

شیوه های کار در روانشناسی بالینی

روان شناسی بالینی و یا کلینیکی یکی از شاخه های کار در روانشناسی است که منحصراً به شناخت و مداوای بیماری های روانی می پردازد. این نکته به این معنا نیست که آدم باید مبتلا به اختلالات شدید روانی باشد و یا علائم شدید بیماری از خود نشان دهد تا برای مداوای آنها به مطب روانشناس رجوع کند. هر فردی در رابطه ای متقابل با محیط زندگی اش به سر می برد و مدام در حال تأثیر گذاری و تأثیر گرفتن از محیط زندگی اش است. به این معنا هر فردی دارای یک دنیای درون و یک دنیای بیرون است که شکل دادن به هر دوی آن دنیا ها با روابطی که خاص خود آن فرد هستند و توسط افکار ، احساسات و رفتارهای وی ساخته و به کار گرفته می شوند صورت می گیرد.

با این توصیف بسیاری از اوقات در راه ایجاد تعادل بین این دو دنیا چیزهایی سخت جانی می کنند و توان انسان را بیش از حد محدود کرده و فشارهای زیادی را به وجود می آورند که برای حل آنها انسان احتیاج به کمک پیدا می کند. اشکال این گونه کمکها بسیار متقاوت است .

این کمک می تواند به صورت گپی از ته دل و حمایتی واقعی از طرف دوستی که واقعاًً دوست است صورت بگیرد و گاهی از اوقات این کمک حتماً باید به صورت کمکی تخصصی و توسط متخصص باشد. در کار بالینی سه شکل اصلی برای برگزاری جلسات روان درمانی وجود دارد که بنا به نوع مشکل ، هر مراجعه کننده با یکی و یا با هر سه شکل این کار آشنا می شود. این سه شکل در زیر قدری توضیح داده شده اند.

 

روان درمانی فردی

منظور از روان درمانی فردی شکلی است که فرد با روان درمانگر خود در جلسات ملاقاتی که فقط آن دو در آن شرکت می کنند حضور می یابد . در روان درمانی فردی این امکان فراهم می آید که فرد با احساسات و افکار خود آشنایی عمیق بیابد ، به علت وجود آنها پی ببرد ، روابط فردی خود را با دیگران و با چیزهایی که زندگی جمعی را می سازند آشکارتر درک کرده و آنها را بهتر بشناسد و در نگاه کلی شخصیت خود را بهتر درک کند. تنها بعد از این مرحله است که فرد می تواند برای رفع مشکلاتی که وی را فرسوده کرده اند اقدام کند، بدون اینکه مانند گذشته دائماً حالت ضعف ، ناتوانی ، درد ، خودخوری ، سرکشی ، پرخاش و خشونت و غیره جلوی رفع مشکلاتش را بگیرند.

سرعت و شکل رفع مشکلاتی که هر شخصی برای کنار آمدن با آنها به روانشناس رجوع می کند از فرد تا فرد متفاوت است. ولی به صورت کلی می توان گفت که رهایی ا زمشکلات یعنی یادگیری جدید، یعنی یادگیری چیزها و روابط به نوعی دیگر ، به نوعی که فرد ، دست وابسته ، اسیر مسائلش نباشد. این یادگیری روندی است که سرعت و کیفیت آن در جریان روان درمانی کاملاً به عهده ی خود فرد است و روان درمانگر به حکم کسی است که تشریح این راه ، نحوه شروع آن ، پیش بردن آن و به سرانجام رساندن آن را حمایت می کند.

 

روان درمان گروهی

روان درمانی گروهی شکل دیگری از روان درمانی است که برای مسائل معینی برقرار می گردد و معمولاً شکل پیشرفته تری نسبت به روان درمانی فردی دارد. برای تشخیص این که روان درمانی گروهی به درد چه کسی می خورد هر فردی تعدادی جلسات روان درمانی فردی را پشت سر می گذارد و سپس می تواند به جمعی از کسانی که همان مشکلات را دارند بپیوندد.

در این حال اعضاء شرکت کننده در گروه رفته رفته نزدیک هر عضو دیگر شده و هر عضو گروه از حمایت کنترل شده ی اعضای گروه برخوردار شده و تمام نقش های جدید و چیزهایی را که می خواهد یاد بگیرد تا به رابطه بهتری با دنیای درون و دنیای بیرون خود دست بیابد درتمرین با دیگران ، آنها را در خود درونی می کند.

 

مشاوره خانوادگی و خانواده درمانی

در خانواده درمانی تمام اعضاء یک خانواده به عنوان تک اعضای یک سیستم حرکت می کنند. در ابتدای روابط ، مشکلاتی حضور دارند که تاب و توان یکایک اعضا را سلب کرده اند . هرکدام از اعضای خانواده علیرغم تلاشهای بسیارشان برای کنترل دامنه ی مشکلات رفته رفته به جایی رسیده اند که نمی توانند با یکدیگر و به عنوان تک تک اعضای یک سیستم مشکلاتشان را حل کنند. بلکه هر کدام با رفتارشان باعث پایدار ماندن مشکلات و سخت تر شدن آنها می شوند. در این حال مهم است اشاره شود که در اینجا چیزی به عنوان تقصیر و یا گناه وجود ندارد و اصلاً مهم نیست که چه کسی مسبب مسائل شده است . بلکه هدف اول در خانواده درمانی فهمیدن نقش تک تک اعضای خانواده برای برنامه ریزی و ایجاد تغییرات لازم است.

 

در این شکل از روان درمانی ، خانواده به عنوان یک سیستم حضور دارد و می آموزد که راهها و نظم های جدیدی ایجاد کند و آنها را به کار بسته تا این روابط جدید جانشین روابط قبلی شوند. خانواده به عنوان یک سیستم می آموزد تا به جای سرپوش گذاشتن بر مشکلات که تنها موجب پا برجا نگاه داشتن آنها می شود برای یکایک مشکلات ، راههای جدیدی بیابد . طبیعی است که شناخت پیدا کردن تک تک اعضا خانواده از روندهای فکری ، احساسی و رفتاری خود و درک نقش و موقعیت خود به عنوان یک عضو از سیستم خانواده در تمام طول روان درمانی نقش اساسی بازی می کنند. مشکلات آموزشی و تربیتی که پدر و مادر و فرزندانشان با آن روبرو می شوند نیز در این شیوه کار بالینی به نحو بهتری نسبت به اشکال دیگر روان درمانی نتیجه می دهد.

 

منبع : عصرایران

 

 

 


اتاق درمان و رفتار درمانگر برای مراجعین به مشاوره و روان درمانی بسیار مهم است و باعث می شود این افراد احساس و صحبت هایشان را با حس امنیت و راحتی به درمانگر بیان کنند. 

وقتی شخصی برای روان درمانی یا مشاوره مراجعه می کند اتاق درمان نخستین جایی است که باید شخص در آن حاضر شود تا بتواند با درمانگر یا مشاور خود ملاقات کند. داشتن حس خوب به اتاق درمان در روند مشاوره و روان درمانی لازم است و این حس خوب می تواند از نوع احساس امنیت و راحتی باشد.

فضای اتاق درمان،چیدمان این اتاق و خود درمانگر میتوانند در ایجاد این حس خوب در مراجع سهیم باشند.مراجع باید بتواند بدون اینکه احساس کند قضاوت می شود،در کمال احساس امنیت تمام حرفها و احساساتش را با درمانگر در میان بگذارد و این امکان پذیر نیست مگر اینکه درمانگر نیز به نوبه خود بتواند ارتباط همدلانه و راحتی در محدوده مقررات درمان با مراجع برقرارکند.

شرایط برگزار کردن جلسات درمان مفید و روش برخورد درمانگر با مراجع و شیوه درمان و مشاوره
جلسات و تمام صحبتهای مراجع محرمانه باشند و هیچ اطلاعاتی به بیرون اتاق درمان و نزد شخص دیگری فاش نشود.
قضاوت وجود نداشته باشد و
درمانگر بر اساس صحبتهای مراجع او را قضاوت نکند.
درمانگر با مراجع همدلی داشته باشد،یعنی قضایا را از دید مراجع میبیند و می تواند شرایط و هیجانات او را کاملا درک کند.
صبورانه به تمام حرفهای مراجع گوش کند و فقط مواقعی که صحبتهای مراجع به درازا کشید و از بحث اصلی منحرف شد یا شنیدن آن حرفها به درد درمان نخورد بصورت دلنشینی به سمت صحبتهای ضروری تر هدایت شود.
در صورتیکه درمانگر تخصصی در مسأله مراجع نداشت یا در درمان او به بن بست می رسد مراجع را به درمانگر شایسته دیگری ارجاع دهد.
درمانگر رابطه درمانی خود را با مراجع حفظ کند و از برقراری ارتباط عاطفی یا دوستی با مراجع امتناع کند.

اتاق درمان برای مشاوره چگونه است؟
اتاق درمان جایی است که مراجع می آید تا در آنجا در کمال امنیت تمام حرفها،باورها،هیجانات،ناکامی ها و آرزوهایش را بدون حس قضاوت شدن بیان کند.
گوش شنوا می خواهد،درمانگر صبوری را می خواهد که بدون آنکه سخنان مهمش را قطع کند به تمامی حرفهایش گوش کند.
می خواهد نصیحت نشنود،مقایسه نشود،برچسب نخورد،دردش نادیده نگرفته نشود،تحقیر نشود و حس کند آنجا دیگر می تواند بدون هیچ ترسی خودش باشد،
مکانیسم های دفاعی او بعد از شناسایی شدن تعطیل شود،نقابش را از چهره بردارد و با تمامی ترس هایش روبرو شود.
اتاق درمان جایی است که مراجع می تواند خودش باشد.

رفتار روان درمانگر با مراجع در اتاق درمان
روان درمانگر معجزه گر نیست،او چوب سحرآمیز در دست ندارد و قرار نیست کاری کند که معجزه ای در زندگی مراجع اتفاق بیفتد.
او قرار نیست برای مراجع و زندگیش تعیین تکلیف کند و به جای مراجع تصمیم بگیرد و برایش مسیر زندگی را تعیین کند.
روان درمانگر و مشاور قرار است کنار مراجع باشد و به مراجع کمک کند تا او بتواند مسیرهای موجود را بهتر و با دقت بیشتری ببیند،نقش خود را در ایجاد مشکلاتش پیدا کند و بپذیرد،خودش را بهتر بشناسد،به توانمندیهای خود آگاه شود،هدف نهایی و درست خود را بشناسد و با انتخاب بهترین مسیر و با تلاش،پشتکار ،یادگیری مهارتها و آگاهی بیشتر،راحتتر و با انگیزه و توان بیشتری به سمت حل کردن مسائل،بهبود هیجانات،آرامش بیشتر،پیشرفت و حال خوب حرکت کند.
در همه مسائل تصمیم گیری نهایی با خود مراجع است و مسئولیت این تصمیم گیری با خود او است.هیچ کس به اندازه خود مراجع شایستگی و کفایت تصمیم گیری برای زندگیش را ندارد.
 در اتاق درمان حرفهای مراجع خوب شنیده میشود،مراجع می تواند به راحتی و بدون ترس از فاش شدن اسرارش و بدون ترس از مورد قضاون قرار گرقتن تمامی افکار،هیجانات،باورها و افکارش را با درمانگر خود مطرح کند.
گاهی بعضی از مراجعان در گرفتن تصمیم درست و قطعی در مورد کاری تردید دارند و نمی دانند باید چه کار کنند،آنها انتظار دارند که درمانگرشان برایشان تصمیم بگیرد و آنها را از این بلاتکلیفی و تردید نجات دهد.
آنها به این امید در جلسات
مشاوره و روان درمانی حاضر می شوند که درمانگر به جایشان تصمیم بگیرد و مسیر درست را برایشان انتخاب کند.
یک درمانگر حرفه ای و اخلاقی باید برای مراجع توضیح دهد که نمی تواند جای او تصمیم بگیرد،در جایگاه تصمیم گیری برای او نیست و هیچ کس به جز خود مراجع توان تصمیم درست و کارآمد را برای او ندارد.تصمیم گیری نهایی به عهده خود
مراجع است و مسئولیت این تصمیم گیری هم به عهده اوست،درمانگر فقط می تواند در تحلیل مسائل مراجع و شناسایی راههای موجود و مزایا و معایب احتمالی هر راه به مراجع کمک کند.
او می تواند به مراجع کمک کند که خودش را بهتر بشناسد،ولی در نهایت این مراجع است که باید برای خودش و زندگیش تصمیم نهایی بگیرد و مسئولیتش را بپذیرد.

منبع : نمناک 

 

 

 


یکی از بحث‌های داغی که این روزها نقل بعضی از محافل شده و نسبت به آن اظهارنظرهای متفاوتی می‌شود، محدوده سنی ازدواج جوانان است. این سن برای دخترها 16 تا 18 سال و برای پسرها 19 تا 21 سال ذکر می‌شود...
در حالی که از دیدگاه
روان‌شناسی ، ازدواج کردن در سنین یاد شده قابل‌تامل است. برای بررسی این موضوع و نقد اینکه آیا نوجوانان در این سنین قادر به اداره یک زنگی مستقل هستند یا خیر نظرات دکتر سیدعلی احمدی ابهری، روان‌پزشک و استاد دانشگاه علوم پزشکی تهران را جویا شده‌ایم که می‌خوانید.

 

 

 

سوال: آقای دکتر! آیا تنها با رسیدن به بلوغ جسمانی، می‌توان از عوامل دیگری که در شروع یک زندگی مشترک نقش دارند چشم‌پوشی کرد؟
از نظر ما سن ازدواج باید مبتنی بر سه اصل بلوغ جسمانی، بلوغ روانی و بلوغ اجتماعی باشد. منظور از بلوغ جسمانی دوران توانمندی فرد از نظر تولید مثل است که برای دختران از حدود سنین 12 تا 14 سالگی و در پسران از حدود 14 تا 16 سالگی شروع می‌شود. بلوغ روانی، عنوانی است که روان‌پزشکان از آن تحت عنوان رشد شخصیت نام می‌برند. از لحاظ حقوقی نیز بلوغ روانی با عنوان رشد شناخته می‌شود. اما اختلافی که ما با حقوقدانان در این زمینه داریم این است که حقوقدان‌ها به حداقل کفایت می‌کنند و معتقدند فقط کافی است فرد توان تشخیص مصالح خود را داشته باشد ولی عقیده روان‌پزشکان و اصولا مکاتب روان‌شناختی بر این است که فرد باید از لحاظ شخصیتی، توانمندی، پختگی و رشد به مرحله‌ای برسد که نه تنها نسبت به خود شناخت کافی پیدا کند و بتواند مصالح خود را تشخیص بدهد بلکه نسبت به فردی که در نظر دارد با او ازدواج کند نیز شناخت کافی به‌دست آورد.

 


سوال: و منظور از بلوغ اجتماعی چیست؟
بلوغ اجتماعی به معنی توانمندی لازم برای اداره امور خانواده،
همسر و فرزندان است. این امر، مستلزم برآورده‌شدن نیازهای اقتصادی، بهداشتی،‌ علمی، آموزشی و... برای گذراندن زندگی است تا فرد بتواند با آن، مسکن و حداقل نیازهای خانواده را تامین کند.

 

 

 

سوال: خصوصیاتی که ذکر کردید معمولا در چه سنی به‌دست می‌آید؟
بستگی به فرد دارد. یک فرد ممکن است در سن 20 سالگی زمینه‌های فوق را یکجا و کامل پیدا کند. در حالی که فردی دیگر در سنین بالاتر هم نتواند به آنها دست یابد. در مورد خانم‌ها هم به همین شکل است. یک دختر جوان ممکن است در سن 14 تا 15 سالگی به رشد کامل جسمانی رسیده باشد اما رشد روانی و شخصیتی او کامل نشده و توانایی ایجاد یک رابطه درست با همسر، فرزند، اطرافیان خود و از جمله خانواده جدیدی که با او پیوند می‌خورد یعنی خانواده شوهر را نداشته باشد. در این صورت تبعات آن نه تنها به فرد و خانواده بلکه به جامعه هم کشیده می‌شود. جامعه‌ای که نیازمند افراد فعال، آگاه، پخته و توانمند است. بنابراین ما فقط سن را ملاک اولیه و اصلی برای تشکیل خانواده یا ازدواج قرار نمی‌دهیم.

 

البته به این نکته هم باید اشاره کنم که خرده‌گیری و سخت‌گیری و اینکه افراد فکر کنند ابتدا باید همه امکانات را فراهم و تمام دوره‌های تحصیل را طی کنند، شغل پردرآمدی داشته باشند و بعد ازدواج کنند را تایید نمی‌کنیم. صحبت ما در مورد حداقل‌هاست. اگر فرد بتواند به توانمندی‌های شخصیتی، اجتماعی، اقتصادی و... برسد، می‌تواند ازدواج کند که این اتفاق می‌تواند در شروع دهه سوم زندگی باشد که بسیار هم مطلوب است. البته گاهی ممکن است افراد در همان زمان هم آمادگی لازم برای ازدواج را پیدا نکنند و انجام این کار مهم به سنین و سال‌های بعدی موکول شود.

 

 

 

سوال: آیا جوانان کشور ما این قابلیت را دارند که در سنین ذکر شده به این حد از بلوغ روانی و اجتماعی برسند؟
ممکن است برای تعداد کمی از افراد این اتفاق بیفتد اما طبیعتا این امر برای اکثریت افراد جامعه محقق نمی‌شود. البته این تعداد کم نیز وابسته به خانواده‌شان هستند. خانواده این افراد، معمولا خانواده‌ای تحصیلکرده و هوشمند هستند، خانواده‌هایی که ازدواج‌‌والدین بر پایه اصول و ازدواج و انتخاب‌شان برنامه‌ریزی شده است و مسیر رشد درستی را برای فرزندان‌شان فراهم کرده‌اند.

 

 

 

سوال: پس با توجه به گفته‌های شما، رسیدن به این حد از بلوغ در شهر و روستا و با توجه به سطح تحصیلات، فرهنگ و سایر شرایط محیطی در افراد متفاوت است؟
بله دقیقا. برای هر فرد، هر خانواده و هر اجتماع کوچک و بزرگ این مساله متفاوت است. اما به هر حال ما یک حداقل‌هایی را نیاز داریم. علت تاکید بر انجام مشاوره قبل از ازدواج نیز همین است که ما ببینیم دو نفری که می‌خواهند ازدواج کنند به بلوغ روانی و اجتماعی رسیده‌اند یا خیر.

 

 

 

سوال: بهتر است تفاوت سنی زوجین چقدر باشد؟
ما اختلاف سنی 5 سال را مطلوب می‌دانیم. در این صورت می‌توانیم بگوییم که زمینه‌ها به عنوان قدم اول یعنی حداقل اختلاف سن شروع می‌شود. اگر مبنا را فقط سن در نظر بگیریم، می‌توانیم بگوییم حداقل سن ازدواج در دختران 18 سال و در پسران 5 سال بیشتر یعنی 23 سال است البته با حداقل توانمندی‌ها، مهارت‌ها، حرفه و تحصیلات.

 

 

 

اگر خانمی از همسرش بزرگ‌تر بود چطور؟
این مساله هم اگر به‌صورت موردی در جامعه وجود داشته باشد و همراه با مشاوره‌ های لازم، شناخت فردی و شناخت نسبت به فرد مقابل باشد، مشکلی نیست و می‌توان آن را پذیرفت اما به عنوان یک قانون عام مورد تایید نیست.

 


سوال: همیشه بحث بر سر فاصله سنی زوجین است و کمتر در مورد
فاصله سنی والدین با فرزندانشان اظهارنظر می‌شود. نظر شما در این رابطه چیست؟
ازدواج کردن به مفهوم این نیست که بلافاصله زوجین بچه‌دار شوند. البته اگر زوج سن بالاتری داشته و پختگی و تجربه داشته باشند، چنانچه بلافاصله بعد از ازدواج بچه‌دار شوند، مشکل چندانی نخواهند داشت. اما جوانانی که با حداقل سنینی که صحبت کردیم ازدواج می‌کنند نباید برای بچه‌دار شدن عجله کنند. شروع زندگی به معنای افزایش تعداد افراد خانواده نیست. شروع زندگی مستلزم زمان‌هایی است که زندگی مشترک برای یک زوج بسیار جوان‌ معنادار شود و اصطلاحا جا بیفتد. بنابراین پاسخ به این سوال که یک دامنه وسیعی را شامل می‌شود، خیلی آسان نیست. اگر ازدواج در دهه سوم زندگی که مطلوب‌ترین زمان برای ازدواج است صورت بگیرد و در این سنین زوج صاحب فرزند شوند فاصله مناسبی بین آنها و فرزندان‌شان ایجاد می‌شود. به عنوان نمونه برای یک مرد 30 ساله و یک زن 25 ساله بچه‌دار شدن بسیار مناسب است. اما برای زوجی که در 23 سالگی و 18 سالگی هستند زود است و باید ابتدا تجربه کسب کنند و بعد صاحب فرزند شوند.

 

منبع : بیوته