سفارش تبلیغ
صبا ویژن

روانشناسی به زبان ساده

اثرات ازدواج ناموفق و یک راه حل موثر
ازدواج ناموفق موجب تخریب و صدمه زدن به برخی از احساسات هر دو طرف می شود ولی همانطور که می دانید هیچ عاملی نمی تواند شما را از داشتن یک زندگی خوب باز دارد پس باید راههای را طی کنید تا به آرامش برسید.

 

برای حل مشکل ازدواج ناموفق چه کنیم
یک
ازدواج ناموفق می تواند قلبتان را بشکند. آیا بهتر است یک رابطه سخت که ممکن است موجب به خطر انداختن سلامتی تان شود را ترک کنید یا برای اصلاح آن تلاش کنید؟
افراد متاهل معمولاً از افراد مجرد سالم تر هستند. این را تحقیقات نشان می دهد. اما آنهایی که در روابط پر از ناراحتی و مشکل هستند ممکن است از همه ناسالم تر باشند. در تحقیقی که در ژورنال سلامت و رفتار اجتماعی در امریکا به چاپ رسید، مشخص شده است که ازدواج هایی که پر از مشکل و انتقاد هستند، خطر بروز بیماری قلبی را بالا می برند.
محققان از اطلاعات 1198 زوج استفاده کردند و عوامل خطرزای شناخته شده برای
حملات قلبی و سکته و سابقه بیماری قلبی را با کیفیت روابط این زوج ها مقایسه کردند. اگر مجرد هستید و تصور می کنید یافته های این تحقیق به درد شما نمی خورد، احتمالاً اشتباه می کنید. بااینکه این تحقیق فقط روی زوج هایی که ازدواج کرده بودند بررسی کرده است اما تحقیقات جدید دیگر نشان می دهند که دوران نامزدی هم می تواند موجب بهبود سلامتی شود .

 

اثرات ازدواج ناموفق و راه حل شکست در ازدواج
گرچه تاثیرات هر دو وضعیت ممکن است بعد از ماه عسل و رفتن زیر یک سقف از بین برود. چیزی که همه تحقیقات نشان می دهد این است که روابط، در هر شکلی که باشد، برای اینکه بتواند سلامت شما را بهبود بخشد، باید رابطه ای موفق و شاد باشد.
این تحقیق که روی زوج های متاهل انجام گرفت مشخص کرد که کسانیکه در روابط استرس زا هستند (و با معیارهای کیفیت مربوط به نزدیکی، رضایت احساسی، میزان زمانی که در طرف با هم می گذرانند و اینکه چند وقت یکبار می توانند درمورد نگرانی های خود با هم حرف بزنند، مشخص می شود) بیشتر در معرض ابتلا به بیماری قلبی قرار دارند - مخصوصاً درمورد زنان و آنها که سن شان بالاتر است.
استرس نه تنها فشارخون را بالا می برد بلکه به اندازه کافی هورمون هایتان را بر هم می ریزد که ایمنی بدنتان کاهش یافته، دچار
افسردگی شده و چاقتان کند. پس چه باید کرد؟ آیا باید رابطه ای که باعث ناراحتی مان می شود را ترک کنیم یا برای درست کردن آن بیشتر تلاش کنیم؟

 

راه حل ازدواج ناموفق
بعضی روابط بیشتر از آن خراب هستند که بتوان درستشان کرد. اما آدمها معمولاً نمی دانند که چقدر می توانند بر سلامت طرف مقابلشان اثر بگذارند. کریستین پرولکس، مولف یک تحقیق بر روی روابط طولانی مدت که در ژورنال
روانشناسی خانواده به چاپ رسیده، دریافته است که کسانیکه در روابط و ازدواج های موفق هستند، با بالا رفتن سن بسیار بیشتر از افراد مجرد و طلاق گرفته یا بیوه ،احساس سلامتی می کنند.


او می گوید زوج ها باید بدانند که رفتارشان با طرف مقابل تا حد بسیار بالایی بر سلامت خودشان و آنها اثر دارد. اگر می خواهید کاری کنید که وقتی سنتان بالاتر رفت، سلامت باشید، باید به همان اندازه ای که در باشگاه ورزشی تلاش می کنید برای بهتر کردن رابطه تان بکوشید.


یکی از بهترین نکات در این زمینه این است که با همدیگر مهربان باشید، از دشمنی و اهانت کردن به همدیگر دوری کرده و از همه اینها مهمتر نقاط مثبت همسرتان را ببینید. بدجنس نباشید. این اصلاً کار خوبی نیست و ممکن است نه تنها به مرگ رابطه تان بلکه به خطر افتادن سلامتی هر دو شما منجر شود.

منبع : نمناک

 


 در سال‌های اخیر یکی از چهره‌های صاحب نام و نظر در موضوعات اجتماعی و از جمله ازدواج، حجت‌الاسلام و المسلمین مرادی بوده است.
وی که بیش از محافل عمومی در گعده‌های جوانی و محفل‌های خودمانی اجتماعی حضور می‌یابد، در سال‌های اخیر توانسته با نظرات متفاوت و به‌روز خود نظر بسیاری را به خود جلب کند. این روحانی از سویی در رسانه‌ها نیز به راحتی و بدون تشریفات حضور می‌یابد و تلاش می‌کند راهی برای شناساندن نظر واقعی دین به جوانان نشان دهد. آنچه در پی می‌آید، نگاهی گذرا به دیدگاه‌های حجت‌الاسلام مرادی در خصوص ازدواج و موضوعات مربوط به آن است.


چشم باز انتخاب کن!
یکی از پرسش‌های اساسی  ازدواج، نوع نگاه‌ها به این پدیده است. در ابتدای امر باید این نکته مطرح شود که راه درست و قابل اطمینان برای رسیدن به یک ازدواج موفق و سالم چیست و چطور می‌شود به این راه دست یافت؟ انتخاب آگاهانه و دور از هیجانات، تنها راه درست و قابل اطمینان برای رسیدن به یک ازدواج موفق و زندگی عاشقانه است. اگر کسی به قصد رسیدن به ازدواج موفق و عاشقانه، از راه انتخاب آگاهانه و خردمندانه حرکت کند و خدای نکرده به هر علتی قبل یا بعد از ازدواج، متحمل رنجی شود، در پیشگاه خدا معذور و مغفور است ان شاءالله، وگرنه هم کامش تلخ شده و هم باید به خدای متعال بابت تلخ کامی‌هایش پاسخ دهد.

 
شناخت همسر زمان‌بر است
فرایند شناخت کامل همسرو هم زبانی و تفاهم با او پروسه‌ای طولانی دارد و مراحل تکمیلی آن در ایام پس از ازدواج بین 6ماه تا 3 سال پس از ازدواج وتشکیل خانواده اتفاق می‌افتد. ازدواج با برخی افراد ریسک بسیار زیادی دارد و از آغاز آشنایی قابل پیش بینی است و صرف ابراز علاقه، چیزی را عوض نمی‌کند. این گونه ازدواج‌ها در تمام موارد به شکست اعم از طلاق و جدایی و سردی روابط و... منجر می‌شود. راهکار عاقلانه و مطمئن حذف انتخاب‌های نادرست است. بسیاری از طلاق‌ها قبل از انتخاب همسر قابل پیش بینی است یعنی ما می‌توانیم تشخیص دهیم این دختر و پسر اگر ازدواج کنند ازدواج موفقی ندارند. یکی از خردمندانه‌ترین راه‌ها این است که بچه‌های ما انتخاب همسر را یاد بگیرند. انتخاب درست همسر هم ملزوماتی دارد.


سبک زندگی مومنانه یا مهریه نجومی؟
سبک زندگی در تعریف ایرانی‌اش یعنی روش زندگی مومنانه. امروز نگاه و عمل جاهلانه در برخی از روش‌های زندگی ما نمود پیدا می‌کند. متأسفانه برخی از رفتارهای فردی و اجتماعی ما از روی جاهلیت است و شبیه به رفتارهای اهالی سرزمین‌های گذشته مثل قبیله قریش قبل از اسلام. درآن روزگار مردم به دارایی‌هایشان تفاخر می‌کردند، حالا نیز جنگ فخر فروشی وجود دارد. این یعنی زندگی جاهلانه. اینکه عروسی ما باشکوه‌تر باشد یا هدایایی که می‌دهیم بزرگ‌تر باشد یا مباهات به دارایی‌هایمان، همه نشان از جاهلیت ما دارد.

ازدواج درمانگاه نیست
به قصد اصلاح، درمان و یا هدایت با کسی ازدواج نکنید! و فراموش نکنید ازدواج درمانگاه نیست. چشمتان را خوب باز کنید ببینید آیا با همین خواستگارتان بدون هیچ تغییر و اصلاحی در رفتارش، عقایدش، وضع علمی و مالی‌اش می‌توانید زندگی کنید یا نه؟ و بر مبنای همین الان، کاملا واقع بینانه، تصمیم بگیرید.

 
ازدواج مددکاری نیست!
دخترم، پسرم! آیا یک دختر خوب و مومن و سربه راه، باید ازدواج کند تا قربانی شود؟! زخم روی زخم بخورد و صبوری کند؟! دخترم! تو ازدواج نمی‌کنی که قربانی شوی، زخم بخوری و منتظر زخم‌های بعدی باشی، نباید در مرحله انتخاب همسر و قبل از عقد! ترحم کنی، نباید تصمیمت این باشد که نقش پدر یا مادر را برای شوهر آینده‌ات ایفا کنی. ازدواج؛ مددکاری نیست! ازدواج؛ هدفش آرامش است؛ آرامش دو نفر! نه فدا شدن و نابودی تو برای آرامش دیگری
 
 
تفاهم کجای کار است؟
انتخاب همسر به یک مجموعه‌ای از مهارت‌ها نیاز دارد به طور مثال فرد قبل از انتخاب همسر باید بدبین باشد. وقتی انتخاب همسر انجام شد. تعامل و تفاهم. بعداز عروسی باید کاملا خوش بینیحاکم باشد. خودخواهی برود، فداکاری جایگزین آن شود. زیرا توجه به مسائل خودم جایش قبل از ازدواج است. بچه‌ها قبل از انتخاب همسر کاملا ایثارگر هستند اما بعد از انتخاب همسر می‌پرسند پس خودم چی؟ برخی از ازدواج برداشت اشتباهی دارند مثلا پسرشان فردی شرور است می‌گویند زن می‌گیرد خوب می‌شود. ازدواج که برای خوب شدن پسر تو نیست. می‌رود ازدواج می‌کند اوضاع بد‌تر هم می‌شود. اصلا دختر مردم چه گناهی کرده است که باید تربیت بچه تو را تغییر دهد. او را باید برد پیش مشاور و روحانی مسجد.

 
دور کدام مرد‌ها را خط بکشیم؟

باید از آمارهای نگران کننده طلاق و نرخ رو به رشد آن و سایر مشکلات ازدواج نا‌امید نشویم و به جای انفعال، هر یک از ما با عزمی راسخ و همتی مضاعف به سوی تلاش و مجاهدت علمی و فرهنگی گام برداریم و به قدر وسع بکوشیم. اینکه خانواده‌ها پس انداز 20 ساله‌شان را برای مخارج پسرانشان خرج می‌کنند، اشتباه است. دختر خانم‌ها باید گوشه ذهنشان این را به یاد بسپارند که هر پسری گزینه مناسب برای ازدواج نیست، حتی اگر عاشق سینه چاکتان باشد.

از سر ترحم، پُز دادن، حالگیری و یا رقابت و کِنف کردن دیگری با کسی ازدواج نکنید! متاسفانه زمینه بروز این جنس رفتارهای کودکانه در بین جوانان ما کم نیست و باید به این نکته توجه شود. نکته دیگر اینکه از سر عجز، فرار و یا با تئوری از این ستون تا اون ستون فرجی است ازدواج نکنید! دست آخر هم اینکه در امر ازدواج استخاره نکنید و به عقلتان رجوع کنید.

پیشنهاد کاربردی حجت الاسلام مرادی این است که هر کسی، در مواقع خاص و حساس زندگی خود مثلا قبل از تصمیم‌های مهم، خلوتی کند و یا با یک مشاور خردمند، انتخاب‌ها و آرزو‌هایش را بررسی و تحلیل کند. به ویژه با توجه به تاریخ تولید آن‌ها. شاید زمانی که آرزو کرده، یا تصمیم گرفته و یا انتخاب کرده، آن انتخاب، کودکانه و یا خشم گینانه و یا ناآگاهانه و... خلاصه تحت تاثیر هیجان بوده، ولی خودش می‌تواند از سر شعور و آگاهی تاریخ انقضای آن را تعیین کند چون بعضی از آرزو‌ها، هدف‌ها و انتخاب‌های تاریخ گذشته حتما خطرشان از مصرف شیر و شکلات تاریخ گذشته بیشتر است!

 دختر و پسر در مراحل ابتدایی باید برای شناخت نکاتی را رعایت کنند. آن‌گونه که شهاب مرادی پیشنهاد می‌کند، هر دو طرف ازدواج باید هیجاناتشان را بشناسند که نمی‌شناسند. باید روش مدیریت هیجاناتشان را بلد باشند که بلد نیستند. بزرگ‌تر‌هایشان نیز بلد نیستند. جوان‌ها قبل و بعد از ازدواج باید مهارت‌های یک زندگی سالم را یاد بگیرند. البته بخشی از این موضوع مربوط به نظام آموزشی است اما بسیار پیش آمده دختری با پسری حرف می‌زند. احساس می‌کند رفتار پسر با او آمیخته با عفاف و حیا نیست. ناراحت می‌شود، می‌ترسد کسی آن‌ها را ببیند. همین حس و استرس سبب می‌شود ضربان قلبش تند بزند و یا خجالت بکشد که نکند دیگران از این نگاه و حرف من دچار برداشت اشتباه شوند. این تند زدن ضربان قلب به عشق تعبیر می‌شود.

  منبع : بیوته

 


یکی از بحث‌های داغی که این روزها نقل بعضی از محافل شده و نسبت به آن اظهارنظرهای متفاوتی می‌شود، محدوده سنی ازدواج جوانان است. این سن برای دخترها 16 تا 18 سال و برای پسرها 19 تا 21 سال ذکر می‌شود...
در حالی که از دیدگاه
روان‌شناسی ، ازدواج کردن در سنین یاد شده قابل‌تامل است. برای بررسی این موضوع و نقد اینکه آیا نوجوانان در این سنین قادر به اداره یک زنگی مستقل هستند یا خیر نظرات دکتر سیدعلی احمدی ابهری، روان‌پزشک و استاد دانشگاه علوم پزشکی تهران را جویا شده‌ایم که می‌خوانید.

 

 

 

سوال: آقای دکتر! آیا تنها با رسیدن به بلوغ جسمانی، می‌توان از عوامل دیگری که در شروع یک زندگی مشترک نقش دارند چشم‌پوشی کرد؟
از نظر ما سن ازدواج باید مبتنی بر سه اصل بلوغ جسمانی، بلوغ روانی و بلوغ اجتماعی باشد. منظور از بلوغ جسمانی دوران توانمندی فرد از نظر تولید مثل است که برای دختران از حدود سنین 12 تا 14 سالگی و در پسران از حدود 14 تا 16 سالگی شروع می‌شود. بلوغ روانی، عنوانی است که روان‌پزشکان از آن تحت عنوان رشد شخصیت نام می‌برند. از لحاظ حقوقی نیز بلوغ روانی با عنوان رشد شناخته می‌شود. اما اختلافی که ما با حقوقدانان در این زمینه داریم این است که حقوقدان‌ها به حداقل کفایت می‌کنند و معتقدند فقط کافی است فرد توان تشخیص مصالح خود را داشته باشد ولی عقیده روان‌پزشکان و اصولا مکاتب روان‌شناختی بر این است که فرد باید از لحاظ شخصیتی، توانمندی، پختگی و رشد به مرحله‌ای برسد که نه تنها نسبت به خود شناخت کافی پیدا کند و بتواند مصالح خود را تشخیص بدهد بلکه نسبت به فردی که در نظر دارد با او ازدواج کند نیز شناخت کافی به‌دست آورد.

 


سوال: و منظور از بلوغ اجتماعی چیست؟
بلوغ اجتماعی به معنی توانمندی لازم برای اداره امور خانواده،
همسر و فرزندان است. این امر، مستلزم برآورده‌شدن نیازهای اقتصادی، بهداشتی،‌ علمی، آموزشی و... برای گذراندن زندگی است تا فرد بتواند با آن، مسکن و حداقل نیازهای خانواده را تامین کند.

 

 

 

سوال: خصوصیاتی که ذکر کردید معمولا در چه سنی به‌دست می‌آید؟
بستگی به فرد دارد. یک فرد ممکن است در سن 20 سالگی زمینه‌های فوق را یکجا و کامل پیدا کند. در حالی که فردی دیگر در سنین بالاتر هم نتواند به آنها دست یابد. در مورد خانم‌ها هم به همین شکل است. یک دختر جوان ممکن است در سن 14 تا 15 سالگی به رشد کامل جسمانی رسیده باشد اما رشد روانی و شخصیتی او کامل نشده و توانایی ایجاد یک رابطه درست با همسر، فرزند، اطرافیان خود و از جمله خانواده جدیدی که با او پیوند می‌خورد یعنی خانواده شوهر را نداشته باشد. در این صورت تبعات آن نه تنها به فرد و خانواده بلکه به جامعه هم کشیده می‌شود. جامعه‌ای که نیازمند افراد فعال، آگاه، پخته و توانمند است. بنابراین ما فقط سن را ملاک اولیه و اصلی برای تشکیل خانواده یا ازدواج قرار نمی‌دهیم.

 

البته به این نکته هم باید اشاره کنم که خرده‌گیری و سخت‌گیری و اینکه افراد فکر کنند ابتدا باید همه امکانات را فراهم و تمام دوره‌های تحصیل را طی کنند، شغل پردرآمدی داشته باشند و بعد ازدواج کنند را تایید نمی‌کنیم. صحبت ما در مورد حداقل‌هاست. اگر فرد بتواند به توانمندی‌های شخصیتی، اجتماعی، اقتصادی و... برسد، می‌تواند ازدواج کند که این اتفاق می‌تواند در شروع دهه سوم زندگی باشد که بسیار هم مطلوب است. البته گاهی ممکن است افراد در همان زمان هم آمادگی لازم برای ازدواج را پیدا نکنند و انجام این کار مهم به سنین و سال‌های بعدی موکول شود.

 

 

 

سوال: آیا جوانان کشور ما این قابلیت را دارند که در سنین ذکر شده به این حد از بلوغ روانی و اجتماعی برسند؟
ممکن است برای تعداد کمی از افراد این اتفاق بیفتد اما طبیعتا این امر برای اکثریت افراد جامعه محقق نمی‌شود. البته این تعداد کم نیز وابسته به خانواده‌شان هستند. خانواده این افراد، معمولا خانواده‌ای تحصیلکرده و هوشمند هستند، خانواده‌هایی که ازدواج‌‌والدین بر پایه اصول و ازدواج و انتخاب‌شان برنامه‌ریزی شده است و مسیر رشد درستی را برای فرزندان‌شان فراهم کرده‌اند.

 

 

 

سوال: پس با توجه به گفته‌های شما، رسیدن به این حد از بلوغ در شهر و روستا و با توجه به سطح تحصیلات، فرهنگ و سایر شرایط محیطی در افراد متفاوت است؟
بله دقیقا. برای هر فرد، هر خانواده و هر اجتماع کوچک و بزرگ این مساله متفاوت است. اما به هر حال ما یک حداقل‌هایی را نیاز داریم. علت تاکید بر انجام مشاوره قبل از ازدواج نیز همین است که ما ببینیم دو نفری که می‌خواهند ازدواج کنند به بلوغ روانی و اجتماعی رسیده‌اند یا خیر.

 

 

 

سوال: بهتر است تفاوت سنی زوجین چقدر باشد؟
ما اختلاف سنی 5 سال را مطلوب می‌دانیم. در این صورت می‌توانیم بگوییم که زمینه‌ها به عنوان قدم اول یعنی حداقل اختلاف سن شروع می‌شود. اگر مبنا را فقط سن در نظر بگیریم، می‌توانیم بگوییم حداقل سن ازدواج در دختران 18 سال و در پسران 5 سال بیشتر یعنی 23 سال است البته با حداقل توانمندی‌ها، مهارت‌ها، حرفه و تحصیلات.

 

 

 

اگر خانمی از همسرش بزرگ‌تر بود چطور؟
این مساله هم اگر به‌صورت موردی در جامعه وجود داشته باشد و همراه با مشاوره‌ های لازم، شناخت فردی و شناخت نسبت به فرد مقابل باشد، مشکلی نیست و می‌توان آن را پذیرفت اما به عنوان یک قانون عام مورد تایید نیست.

 


سوال: همیشه بحث بر سر فاصله سنی زوجین است و کمتر در مورد
فاصله سنی والدین با فرزندانشان اظهارنظر می‌شود. نظر شما در این رابطه چیست؟
ازدواج کردن به مفهوم این نیست که بلافاصله زوجین بچه‌دار شوند. البته اگر زوج سن بالاتری داشته و پختگی و تجربه داشته باشند، چنانچه بلافاصله بعد از ازدواج بچه‌دار شوند، مشکل چندانی نخواهند داشت. اما جوانانی که با حداقل سنینی که صحبت کردیم ازدواج می‌کنند نباید برای بچه‌دار شدن عجله کنند. شروع زندگی به معنای افزایش تعداد افراد خانواده نیست. شروع زندگی مستلزم زمان‌هایی است که زندگی مشترک برای یک زوج بسیار جوان‌ معنادار شود و اصطلاحا جا بیفتد. بنابراین پاسخ به این سوال که یک دامنه وسیعی را شامل می‌شود، خیلی آسان نیست. اگر ازدواج در دهه سوم زندگی که مطلوب‌ترین زمان برای ازدواج است صورت بگیرد و در این سنین زوج صاحب فرزند شوند فاصله مناسبی بین آنها و فرزندان‌شان ایجاد می‌شود. به عنوان نمونه برای یک مرد 30 ساله و یک زن 25 ساله بچه‌دار شدن بسیار مناسب است. اما برای زوجی که در 23 سالگی و 18 سالگی هستند زود است و باید ابتدا تجربه کسب کنند و بعد صاحب فرزند شوند.

 

منبع : بیوته