سفارش تبلیغ
صبا ویژن

روانشناسی به زبان ساده

شیوه های کار در روانشناسی بالینی

در خانواده درمانی تمام اعضاء یک خانواده به عنوان تک اعضای یک سیستم حرکت می کنند. در ابتدای روابط ، مشکلاتی حضور دارند که تاب و توان یکایک اعضا را سلب کرده اند .

 

چه وقت مراجعه به روان شناس ضروری می شود ؟

درمان اختلالات روانی به همان اندازه مهم و حقیقی است که درمان بیماری های جسمی . حتی در بسیاری از اوقات نمی توان اختلالات جسمی را از اختلالات روانی جدا کرد. طبق آمار جسمی سازمان بهداشت جهانی علت بیش از نیمی از بیماری های جسمی ناراحتی های روانی است که در مدت طولانی با ایجاد اختلال در کارکرد طبیعی بدن مشکلات و دردهای سمی را به وجود می آورند . طبعاً هر نوع فشار روانی را نمی توان بیماری خواند و کمتر کسی به محض برخورد با یک بحران روانی فوراً به روان شناس رجوع می کند .

در مورد رجوع به روان شناس به خاطر درمان بیماری های روانی نیز مثل اختلالات جسمی ، هرکسی مدتی را به مدارا با آن آزردگی می پردازد و هنگامی که فشار آن زیادتر از توان تحمل می شود به توصیه ی اطرافیان سعی می کند با استفاده از ویتامین های لازم ، مصرف نوشیدنی های گرم و استراحت ، به بهبود خود کمک کند؛ ولی اگر در عرض دو الی سه روز بهبودی حاصل نشد به پزشک معالج خود رجوع می کند.

اولین قدم به سمت بهبودی و تسلط یافتن بر اختلالات روانی نیز همین طور است. تشخیص این که چه زمان مراجعه به روانشناس ضروری می شود به عهده خود فرد است، یعنی زمانی که فرد نیاز به کمک تخصصی را احساس می کند به روانشناس رجوع می کند.

این نکته به این معنی است که افرادی به روان شناس رجوع می کنند که توان تشخیص دارند و می دانند مسئله ای دارند که باید حل شود. به طور کلی روان درمانی شیوه ای است برای کمک به آن دسته از افرادی که در آن تشخیص و مقابله با آزردگی های روانی را از دست نداده اند و شیوه ای است برای ایجاد و از بین بردن چیزهایی که رشد فرد را محدود می کنند. اکثراً وقتی اختلالات به شکل کهنه در می آیند ، یعنی زمانی که فرد بدون توجه به آنها فقط " می سوزد و می سازد" و یا راه حل هایی که اختیار می کند به اندازه کافی مؤثر نمی افتند ، رفته رفته بحران اولیه شکل مزمن به خود می گیرد و در کنار خود بسیاری از اختلالات دیگر را می سازد که دیگر عنان زندگی را از انسان گرفته و زندگی را تلخ می کنند. یک روان شناس در درجه اول ، مشاور بهداشت روانی است.

ضرورت رجوع به روانشناس آن وقتی است که فرد احساس کند درکاری و یا در حل مشکلاتی احتیاج به کمک تخصصی دارد. روانشناسان تنها به مداوای بیماری نمی پردازند . آیا کسی که به خاطر مشکل تمرکز فرزندش در مدرسه یا به خاطر امور تربیتی فرزندش یا به خاطر اختلافات خانوادگی اش راه هایی را خود آزمایش کرده ولی نتایج مطلوب را نگرفته است ؛ و یا کسی که در مورد روابطش با کار ، با همکاران ، دوستان وغیره با مشکلاتی روبرو است ؛ و یا کسی که در مورد انتخاب شغل آینده مردد است ، احتیاجی به کمک تخصصی ندارد؟ طبیعی است که برای همه این امور می توان به روان شناس مراجعه کرد.

 

شیوه های کار در روانشناسی بالینی

روان شناسی بالینی و یا کلینیکی یکی از شاخه های کار در روانشناسی است که منحصراً به شناخت و مداوای بیماری های روانی می پردازد. این نکته به این معنا نیست که آدم باید مبتلا به اختلالات شدید روانی باشد و یا علائم شدید بیماری از خود نشان دهد تا برای مداوای آنها به مطب روانشناس رجوع کند. هر فردی در رابطه ای متقابل با محیط زندگی اش به سر می برد و مدام در حال تأثیر گذاری و تأثیر گرفتن از محیط زندگی اش است. به این معنا هر فردی دارای یک دنیای درون و یک دنیای بیرون است که شکل دادن به هر دوی آن دنیا ها با روابطی که خاص خود آن فرد هستند و توسط افکار ، احساسات و رفتارهای وی ساخته و به کار گرفته می شوند صورت می گیرد.

با این توصیف بسیاری از اوقات در راه ایجاد تعادل بین این دو دنیا چیزهایی سخت جانی می کنند و توان انسان را بیش از حد محدود کرده و فشارهای زیادی را به وجود می آورند که برای حل آنها انسان احتیاج به کمک پیدا می کند. اشکال این گونه کمکها بسیار متقاوت است .

این کمک می تواند به صورت گپی از ته دل و حمایتی واقعی از طرف دوستی که واقعاًً دوست است صورت بگیرد و گاهی از اوقات این کمک حتماً باید به صورت کمکی تخصصی و توسط متخصص باشد. در کار بالینی سه شکل اصلی برای برگزاری جلسات روان درمانی وجود دارد که بنا به نوع مشکل ، هر مراجعه کننده با یکی و یا با هر سه شکل این کار آشنا می شود. این سه شکل در زیر قدری توضیح داده شده اند.

 

روان درمانی فردی

منظور از روان درمانی فردی شکلی است که فرد با روان درمانگر خود در جلسات ملاقاتی که فقط آن دو در آن شرکت می کنند حضور می یابد . در روان درمانی فردی این امکان فراهم می آید که فرد با احساسات و افکار خود آشنایی عمیق بیابد ، به علت وجود آنها پی ببرد ، روابط فردی خود را با دیگران و با چیزهایی که زندگی جمعی را می سازند آشکارتر درک کرده و آنها را بهتر بشناسد و در نگاه کلی شخصیت خود را بهتر درک کند. تنها بعد از این مرحله است که فرد می تواند برای رفع مشکلاتی که وی را فرسوده کرده اند اقدام کند، بدون اینکه مانند گذشته دائماً حالت ضعف ، ناتوانی ، درد ، خودخوری ، سرکشی ، پرخاش و خشونت و غیره جلوی رفع مشکلاتش را بگیرند.

سرعت و شکل رفع مشکلاتی که هر شخصی برای کنار آمدن با آنها به روانشناس رجوع می کند از فرد تا فرد متفاوت است. ولی به صورت کلی می توان گفت که رهایی ا زمشکلات یعنی یادگیری جدید، یعنی یادگیری چیزها و روابط به نوعی دیگر ، به نوعی که فرد ، دست وابسته ، اسیر مسائلش نباشد. این یادگیری روندی است که سرعت و کیفیت آن در جریان روان درمانی کاملاً به عهده ی خود فرد است و روان درمانگر به حکم کسی است که تشریح این راه ، نحوه شروع آن ، پیش بردن آن و به سرانجام رساندن آن را حمایت می کند.

 

روان درمان گروهی

روان درمانی گروهی شکل دیگری از روان درمانی است که برای مسائل معینی برقرار می گردد و معمولاً شکل پیشرفته تری نسبت به روان درمانی فردی دارد. برای تشخیص این که روان درمانی گروهی به درد چه کسی می خورد هر فردی تعدادی جلسات روان درمانی فردی را پشت سر می گذارد و سپس می تواند به جمعی از کسانی که همان مشکلات را دارند بپیوندد.

در این حال اعضاء شرکت کننده در گروه رفته رفته نزدیک هر عضو دیگر شده و هر عضو گروه از حمایت کنترل شده ی اعضای گروه برخوردار شده و تمام نقش های جدید و چیزهایی را که می خواهد یاد بگیرد تا به رابطه بهتری با دنیای درون و دنیای بیرون خود دست بیابد درتمرین با دیگران ، آنها را در خود درونی می کند.

 

مشاوره خانوادگی و خانواده درمانی

در خانواده درمانی تمام اعضاء یک خانواده به عنوان تک اعضای یک سیستم حرکت می کنند. در ابتدای روابط ، مشکلاتی حضور دارند که تاب و توان یکایک اعضا را سلب کرده اند . هرکدام از اعضای خانواده علیرغم تلاشهای بسیارشان برای کنترل دامنه ی مشکلات رفته رفته به جایی رسیده اند که نمی توانند با یکدیگر و به عنوان تک تک اعضای یک سیستم مشکلاتشان را حل کنند. بلکه هر کدام با رفتارشان باعث پایدار ماندن مشکلات و سخت تر شدن آنها می شوند. در این حال مهم است اشاره شود که در اینجا چیزی به عنوان تقصیر و یا گناه وجود ندارد و اصلاً مهم نیست که چه کسی مسبب مسائل شده است . بلکه هدف اول در خانواده درمانی فهمیدن نقش تک تک اعضای خانواده برای برنامه ریزی و ایجاد تغییرات لازم است.

 

در این شکل از روان درمانی ، خانواده به عنوان یک سیستم حضور دارد و می آموزد که راهها و نظم های جدیدی ایجاد کند و آنها را به کار بسته تا این روابط جدید جانشین روابط قبلی شوند. خانواده به عنوان یک سیستم می آموزد تا به جای سرپوش گذاشتن بر مشکلات که تنها موجب پا برجا نگاه داشتن آنها می شود برای یکایک مشکلات ، راههای جدیدی بیابد . طبیعی است که شناخت پیدا کردن تک تک اعضا خانواده از روندهای فکری ، احساسی و رفتاری خود و درک نقش و موقعیت خود به عنوان یک عضو از سیستم خانواده در تمام طول روان درمانی نقش اساسی بازی می کنند. مشکلات آموزشی و تربیتی که پدر و مادر و فرزندانشان با آن روبرو می شوند نیز در این شیوه کار بالینی به نحو بهتری نسبت به اشکال دیگر روان درمانی نتیجه می دهد.

 

منبع : عصرایران