سفارش تبلیغ
صبا ویژن

روانشناسی به زبان ساده

اگرچه مدتی است که به سلامت روان بها داده شده و دیگر چون سابق افراد نسبت به آن موضع نمی‌گیرند، اما هنوز به‌طور کلی فقر سواد سلامت روان در جامعه برطرف نشده است. بر همین اساس حتی به شوخی هم شاهد انگ زدن به شهروندانی هستیم که به روانشناس و روانپزشک مراجعه می‌کنند.

 

بیرشک، روانشناس، درباره انگ زدایی از بیماری‌های روحی، می‌گوید: هنوز بسیاری افراد وقتی بحث مراجعه به روانشناس و مشاوره به میان می‌آید گارد می‌گیرند، حتی اگر مراجعه هم داشته باشند معمولا دوست ندارند این مساله را مطرح کنند. برای اینکه هنوز این ذهنیت وجود دارد که افراد دیوانه به روانشناس و روانپزشک مراجعه می‌کنند، در حالی که بزرگ‌ترین برداشت ناصحیح همین است. در واقع همین چیزها باعث شده که افراد دچار ترس شوند و به روانشناس و روانپزشک مراجعه نکنند.

بیشتر مردم از اینکه فردی به روانشناس مراجعه کند متاسف می‌شوند و پیش خود می‌‌گویند حتما مشکل روحی و روانی داشته که به روانشناس مراجعه کرده است.

 

به نظر شما دلیل عدم کارایی روانشناسی و مراجعه نکردن بعضی از افراد به روانشناس چیست؟

 

یکی از مشکلات و معضلاتی که در بحث سلامت روانجامعه مطرح می‌شود، مساله انگ و برچسب بیماری‌های روانی روی افراد است. شاید در مورد بیماری‌های جسمانی به این شدت مساله انگ زدن وجود نداشته باشد، آن هم برای اینکه مردم آن را به عنوان مشکل جسمانی می‌دانند، اما وقتی مساله به روان و ویژگی‌های شخصیت افراد برمی‌گردد می‌تواند بار منفی داشته باشد. به‌طور کلی اگر بخواهم بگویم انگ چیست؛ در واقع یک نوع ویژگی منفی و نامطلوب است که می‌تواند در فردی وجود داشته باشد، به نحوی که او را از دیگران متفاوت و متمایز می‌کند. البته این انگ می‌تواند بار منفی شدیدتری هم داشته باشد که گاهی خطرناک است، یعنی به فرد کلماتی مانند جانی و دیوانه اطلاق شود. از سوی دیگر، بحث انگ را در زمینه‌های مختلف داریم. گاهی برخی معایب ظاهری، معلولیت ها، نواقص و مشکلات شخصیتی و اختلالات روانی برچسب می‌خورند.

 

اگر توجه کنید حتی مسائل قومی و نژادی هم با انگ زدن مواجه هستند. از این رو این مساله ریشه بسیار قدیمی دارد و ناشی از این است که ما اطلاعات و آگاهی بسیار کمی نسبت به مسائل اعصاب و روان و خصوصیات شخصیتی افراد داریم. همچنین در گذشته‌های دور برخی بیماری‌های روانی شناخته شده نبودند و زمانی که فرد در حالت شدید مشکل روانی قرار می‌گرفت دیگران فکر می‌‌کردند که او دیوانه و مجنون است و نمی‌تواند در جامعه با دیگران زندگی کند. این چنین بود که به مراکز مخصوص مانند دارالمجانین منتقل می‌شد، اما امروزه دید و آگاهی مردم تغییر کرده و علم پزشکی هم به پیشرفت رسیده است.

 

از سوی دیگر، همه افراد نسبت به مشکلاتی که برایشان ایجاد می‌شود احساس متفاوتی دارند. ممکن است برخی‌ مدتی سر حال نباشند، کناره گیری کنند، حساس شوند، گریه کنند، انگیزه خود را از دست بدهند و...، تمام این موارد می‌تواند علل مختلفی داشته باشد. از دو سه دهه قبل سازمان جهانی بهداشت سلامت روانی افراد را مطرح کرد، یعنی دید جامع و کامل‌تری را در نظر گرفت که انسان جنبه فیزیکی، اجتماعی و روانی دارد، به گونه‌ای که اکنون جنبه روانی برای اینکه ما بتوانیم از انسان‌ها شناخت بهتری داشته باشیم بسیار کمک‌کننده است. البته ما هم نسبت به سابق در این زمینه پیشرفت داشته ایم، ولی هنوز به آن حدی که لازم است دست نیافته‌ایم.

 

هنوز بسیاری افراد وقتی بحث مراجعه به روانشناس و مشاوره به میان می‌آید گارد می‌گیرند، حتی اگر مراجعه هم داشته باشند معمولا دوست ندارند این مساله را مطرح کنند، برای اینکه هنوز این ذهنیت وجود دارد که افراد دیوانه به روانشناس و روانپزشک مراجعه می‌کنند، در حالی که بزرگ‌ترین برداشت ناصحیح همین است. همه ما در ایامی نیاز داریم که با فرد متخصص حرف بزنیم. برای مثال به لحاظ جسمانی به پزشک معالج مراجعه می‌‌کنیم و در صورت نیاز با کمک دارو، ام‌آرای، آزمایش و... بهبود می‌یابیم، اما وقتی جنبه روانی و ذهنیتی مطرح است بهتر است به مشاوره، روانشناس و روانپزشک مراجعه کنیم تا به کمک راهنمایی آنها به آرامش برسیم.

 

عده‌ای بر این باورند که برای بیماری‌های اعصاب و روان، درمان قطعی وجود ندارد. آیا این باور درست است؟

به هیچ‌وجه نمی‌توانیم بر این مساله دست بگذاریم که ایجاد بیماری‌های اعصاب و روان در کنترل انسان هاست. برای مثال ممکن است ترشح ماده‌ای در بدن انسان ایجاد اشکال کرده باشد. از این رو روانپزشکان به این مساله می‌پردازند و با تجویز دارو سعی می‌کنند تعادل بیوشیمیایی که در بدن بیمار کاهش یافته را دوباره به وجود آورند. در نتیجه شرایط بیمار بهتر می‌شود. از سوی دیگر، بسیاری بیماران با پیشرفت علم پزشکی، تجویز دارو و مراقبت‌های خاص اطرافیان زندگی عادی خود را دارند و دیگر بسیاری از بیماری‌ها لاعلاج نیست. بنابراین باید این ذهنیت را برطرف کنیم که درمان قطعی برای بیماری‌های اعصاب و روان وجود ندارد.

 

اطرافیان برخی بیماران روانی تا مدتی متوجه علت تغییرات به‌وجودآمده در فرد بیمار نیستند و پس از آن نیز مراجعه به پزشک را عیب می‌دانند. در راستای انگ‌زدایی از بیماری‌های روحی باید چه اقدامی انجام داد؟

رسانه‌ها در این زمینه نقش موثری دارند و می‌توانند با فرهنگسازی دید افراد را برای مراجعه به روانشناس تغییر دهند. در واقع باید به جامعه القا شود که مراجعه به روانشناس و روانپزشک به معنای بیماری نیست، حتی امروزه در برخی فیلم‌ها این موضوع عادی جلوه داده می‌شود، به گونه‌ای که شخصیت‌های معروف دنیا می‌گویند نیاز دارند که با یک روانشناس در تماس باشند. با توجه به اوضاعی که در دنیا وجود دارد، استرس‌های فراوان مشکلاتی را برای افراد به وجود آورده است. در واقع استرس نه تنها روی جسم بلکه در ذهن ما نیز تاثیر می‌گذارد.

 

بر همین اساس برای اینکه با انواع آسیب‌های روانی کنار بیاییم و آنها را به تعدیل برسانیم نیاز است که با کمک گرفتن از متخصص استرس خود را کاهش دهیم. بنابراین رسانه‌ها در این مساله بسیار تاثیرگذار هستند. البته تاکنون اقداماتی را انجام داده اند، اما هنوز کمرنگ است. برای مثال در گذشته انگ بیماری روانی حتی در فیلم‌ها هم وجود داشت، یعنی این افراد را به شکلی نشان می‌دادند که کارهای عجیب و غریب انجام داده و دیگران آنها را مسخره می‌کنند. در واقع همین چیزها باعث شده که افراد دچار ترس شوند و به روانشناس و روانپزشک مراجعه نکنند. از این رو باید ذهنیت‌ها را تعدیل کنیم. همه در انگ زدایی نقش دارند، حتی به خانواده‌ها توصیه می‌کنم کلمه دیوانه را به راحتی به کار نبرند. بنده مراجعان بسیار جوانی دارم که می‌گویند والدینمان به ما می‌گویند که تو دیوانه ای، حتی در زوج‌های جوان هم این مساله دیده می‌شود، در حالی که از آنها انتظار می‌رود با داشتن تحصیلات عالی به همدیگر برچسب نزنند، چرا که بارها دیده‌ام در مراجعه به بنده گفته اند که همسرم دیوانه است. او باید به روانشناس مراجعه کند. همین مساله برای افراد بار منفی دارد و بین آنها فاصله ایجاد می‌کند.

 

منبعبیوته

 


زمانی اگر احوال کسی پریشان می شد، دستش را می گرفتند می بردند پیش دعانویس، برایش سرکتابی باز می کرد، طلسمی می نوشت می داد در آب حل کنند و به خوردش بدهند تا مثلا جن و پری دور شوند و آن شخص، آرامش پیدا کند. بعدتر که علم روان شناسی شناخته شد، محدود به بیمارانی خاص بود که نگاه خاصی هم نسبت به آن ها وجود داشت


هفته نامه همشهری جوان - الناز اسدی: زمانی اگر احوال کسی پریشان می شد، دستش را می گرفتند می بردند پیش دعانویس، برایش سرکتابی باز می کرد، طلسمی می نوشت می داد در آب حل کنند و به خوردش بدهند تا مثلا جن و پری دور شوند و آن شخص، آرامش پیدا کند. بعدتر که علم روان شناسی شناخته شد، محدود به بیمارانی خاص بود که نگاه خاصی هم نسبت به آن ها وجود داشت اما حالا نگاه ها تصحیح شده و همه می دانیم مراجعه به روان شناس، نیاز خیلی هایمان برای بهتر زندگی کردن است و ابایی از گفتنش نداریم.


با وجود این شناخت زیادی از فرآیند معالجه و درمان وجود ندارد. این جا کسی را که نیت کرده به روان شناس مراجعه کند، راهنمایی کردیم و برای این کار از آقای سعید بی نیاز، روان شناس، کمک گرفتیم.

چطور حلش کنیم؟

تصور غالب این است که حتما باید مشکل خاصی وجود داشته باشد تا به روان شناس مراجعه کنیم اما واقعیت این است که روان شناس ها کمک می کنند خودمان را عمیق تر بشناسیم و کیست که نیازی به شناختن و یادگرفتن خودش نداشته باشد؟ اما زمانی که احساس می کنید چیزی که نمی دانید چیست و در زندگی اجتماعی، تحصیلی، شغلی و روابط خانوادگی و عاطفی تان تاثیر می گذارد یا می دانید چیست و نمی دانید چطور حلش کنید، این نیاز، به الزام تبدیل می شود. مشکلی را که به خودتان بر می گردد، گرهی را که با دست و زبان خودتان باز نمی شود و اطرافیان جز شنیدن درددل ها کمک موثری از دستشان بر نمی آید، باید به دست روان درمانگر بسپارید.
 
اولین سوال این است که کدام روان درمانگر؟ شرط اول داشتن مجوز فعالیت است، نه مدرک روان شناسی؛ مجوزی که از سازمان نظام روان شناسی ایران یا سازمان بهزیستی اخذ شده باشد. در سایت بهزیستی، نام تمام افراد و کلینیک های مجوزدار و در سایت نظام روان شناسی، نام کلینیک های مجاز به فعالیت وجود دارد و شما وقتی مراجعه می کنید باید تابلوی معرفی بنفش رنگ بهزیستی یا سبز و زرد نظام روان شناسی را ببینید. به افرادی که در واحدهای بی نام و نشان مجتمع های مسکونی فعالیت می کنند اعتماد نکنید.


اما تشخیص
روان شناس خوب از روان شناس بد بحث دیگری است. یک روان شناس خوب برای شما، روان شناسی است که بتوانید ارتباط خوبی با او برقرار کنید، اعتماد کنید، راحت حرف بزنید و حس کنید که خوب به شما گوش می دهد و به دانشش اعتماد داشته باشید.

از نشانه های غیرحرفه ای بودن روان درمانگر این است که به جای راهکار، به شما راه حل مستقیم بدهد و امر به انجام کاری کند یا مثل بزرگ ترها بنشیند به نصیحت کردن شما، رازدار بناشد (مگر در مواقعی که مراجعه کننده قصد آسیب زدن به خود یا دیگران را داشته باشد که در این صورت موظف است به خانواده یا مرجع قانونی اطلاع دهد) سر وقتی که به شما گفته شده جلسه شروع و تمام نشود یا هر چیز دیگری که اذیتتان می کند. اگر بعد از یک یا چند جلسه چنین مواردی را تشخیص دادید، در انتخاب روان شناس تجدید نظر کنید، چون رضایت شما از روند درمان شرط لازم برای نتیجه گرفتن است.

 

مراحل درمان
توانایی مدیریت
اولین بار که رو به روی یک مشاور یا روان شناس می نشینید، سوالات روتینی از شما می پرسد: به خاطر چه مشکلی آمده اید؟ از کی شروع شده؟ چرا حالا تصمیم به درمان گرفته اید؟ در خانواده گسترده تان هم چنین مسئله ای وجود دارد؟ تا به حال پیش روان شناس رفته اید؟ و... مجموع این سوال و جواب ها شرح حال شما را می سازند که با توجه به آن، روان درمانگر روشی را برای حل مسئله در پیش می گیرد. به طور کلی دو رویکرد وجود دارد؛ نگاه اول که معتقد است ریشه همه مشکلات انسان در گذشته است، مثلا می گوید همه مشکلات رفتاری ما از رابطه با والدینمان سرچشمه می گیرند و روان شناس جلسات اول را به کنکاش در اتفاقات گذشته می گذراند تا ریشه مشکل را پیدا کند، مثل روانکاری. نگاه دوم اما به زمان حال توجه می کند و سعی می کند اکنون را بشناسد و دلایل را در آن پیدا کند؛ مثل شناخت درمانی.


هر روانشناسی با توجه به علاقه، مهارت و شخصیت خودش روشی را انتخاب می کند که به آن باور داشته باشد. مشکلات یکسان، راه حل  های متفاوت دارند. هر چند برای بعضی، راه های ثابت شده تر و مطمئن تری وجود دارد. در ادامه هر کدام از این دو روش، روان شناس به شما راهکارها و تکنیک هایی می دهد که به کار ببندید و از شما بازخورد می گیرد، در صورتی که تاثیرات مثبت و رضایت شما حاصل شود، تا رسیدن به نتیجه مطلوب ادامه می دهید.


نکته ای که باید به آن توجه کنید این است که نتیجه مطلوب همیشه رفع کامل مشکل مورد نظر نیست. نقطه پایان جلسات
مشاوره در بیشتر موارد زمانی است که مشکل به کمترین حد خودش رسیده باشد و شما به باور خود و روان درمانگرتان، «توانایی مدیریت مشکلات خود» را پیدا کرده باشید.

 

باورهای غلط
بدون هیچ معجزه ای

* اولین باور غلط شاید این است که روان شناس ها معجزه بلدند. می رویم مشکلمان را می گوییم و آن ها با چند جمله جادویی که با هیجان ادا می شود، زندگی ما را دگرگون می کنند که مسلما این طور نیست و نشانی غول چراغ جادو جای دیگری است.

* روان درمانی یک جلسه نیست، یک دوره است و دوره ها در موارد مختلف فرق می کنند. دوره های کوتاه مدت بین 8- 12 جلسه و دوره های بلند مدت بیشتر از 15 جلسه یا حتی تا پایان عمر و حوصله طول می کشند.


*
روانشناس به شما راه حل نمی دهد، راهکار و روش و تکنیک هایی را که لازم دارید معرفی می کند؛ مثلا اگر بگویید اعتماد به نفسم پایین است، نمی گوید شما که خوبی، کمک می کند با کشف توانایی هایتان، خودتان به نتیجه برسید. مثالی که می زنند این است که روان شناس مثل کسی است که چراغ می اندازد و راه را به شما نشان می دهد، این شمایید که باید قدم در راه روشن شده بگذارید و آن را طی کنید.


* شباهت بین پزشک و روان شناس، خیلی کمتر از چیزی است که در ذهن ما وجود دارد. روان شناسی بر پایه علوم انسانی است، نه تجربی. پس روان شن اس ها حق تجویز دارو ندارند، در صورتی که مشکل شدید باشد، فرد را به «
روانپزشک» ارجاع می دهند، یعنی کسی که پزشکی خوانده و متخصص اعصاب و روان است تا با کمک درمان دارویی در کنار درمان روانی مسئله حل شود. بنابراین اگر روان شناس یا مشاوری دارو تجویز کرد، تخلف کرده است.

 

مشاوره ازدواج
به درد هم می خوریم؟
پرکاربردترین خدمت روان شناسی در جامعه ما، مشاوره های پیش از
ازدواج است که مجموعه ای است که از سنجش شخصیت و سلامت روان هرکدام از طرف ها و تطبیق دادن این نتایج با طرف دیگر. برای مورد اول از دو بخش تست های شخصیت شناسی و مصاحبه استفاده می کنند، نتیجه روی یک نمودار شخصیتی یا نیمرخ روانی از فرد به دست می آید که هر قدر این نمودارها بر هم منطبق تر، نزدیک تر و به هم شبیه تر باشند، احتمال موفقیت آن زوج در ازدواج بیشتر است و روان شناس فقط با توجه به تفسیر این ها، قوت و ضعف این احتمال را اعلام می کند.
 

 
کتاب ها و فیلم ها
کتاب های زیادی برای افزایش مهارت های زندگی و شاد زیستن و... در بازار وجود دارد. لوح های فشرده که شامل سخنرانی های روان شناس های مختلف داخلی و خارجی پیرامون مسائل مختلف اند اما هرگز نباید جایگزین مراجعه حضوری شوند. 90 درصد کتاب های روان شناسی حاصل تجربه زندگی نویسنده اند که به زبان عامه نوشته شده اند و اگر بخواهیم کتابی علمی تر و دقیق تر بخوانیم، بهتر است با نظر روان شناس مطالعه کنیم.

 

تعرفه ها
می دانیم دلیل اصلی خیلی ها برای مراجعه نکردن، همین هزینه های نسبتا زیاد درمان است. تعرفه های مشاوره و روان شناسی به چیزهای زیادی بستگی دارد مثل در استان، مرکز استان یا شهرستان بودن مرکز مشاوره، تحصیلات روان شناس، عضو بودن یا نبودن در هیئت علمی دانشگاه.
هزینه در تهران برای یک ساعت، بین 65 تا 120 تومان متفاوت است. تعرفه های بیشتر در جدولی در سایت نظام روان شناسی موجود است که البته به دلیل متغیر بودن شرایط، خیلی از طرف مراکز رعایت نمی شود اما خبر خوب این که به زودی شرایطی فراهم می شود که هزینه های روان درمانی شامل خدمات بیمه شوند.



راهی برای شناخت بهتر

کاربرد تست های روان شناسی در زندگی ما گسترده است؛ از سنجش برای ورود به دبستان تا تست های انتخاب رشته، انتخاب شغل و سنجش شخصیت و... که تست های مشاوره ای در نظر گرفته می شوند. اما در محیط درمانی، روان شناس برای شناخت بیشتر و تایید تشخیص روان شناسی خودش ار تست های بالینی استفاده می کند. اما تست های مشاوره ازدواج نیاز به توضیح بیشتری دارند؛ آشنایی و ارتباط یک زوج، چه به شکل سنتی باشد، چه امروزی، رسیدن به شناخت منطقی و دور از احساسات و کشش های درونی لازم است.


این شناخت همیشه با معاشرت به دست نمی آید و ابعاد مختلف شخصیت طرف مقابل گاهی تا سال ها می تواند ناشناخته بماند. تحلیل تست های روان شناس به فرد کمک می کند خودش و طرف مقابل را بهتر بشناسد و به کنار هم قرار گرفتنشان منطقی تر فکر کند.


حتما در محیط دانشگاه و کار و... دیده اید که دو نفر شخصیت های خوب و نرمالی دارند اما نمی توانند با هم دوست صمیمی باشند، چون وجوهی از شخصیت هایشان با هم تطابق ندارد؛ مثلا یکی درونگرا و دیگری برونگراست و مگر نه این که برای انتخاب مهمی مثل انتخاب همسر، باید همه توان خود را برای کم کردن ریسک های انتخاب به کار برد؟

 

 

منبع : برترینها

 

 

 

 


شیوه های کار در روانشناسی بالینی

در خانواده درمانی تمام اعضاء یک خانواده به عنوان تک اعضای یک سیستم حرکت می کنند. در ابتدای روابط ، مشکلاتی حضور دارند که تاب و توان یکایک اعضا را سلب کرده اند .

 

چه وقت مراجعه به روان شناس ضروری می شود ؟

درمان اختلالات روانی به همان اندازه مهم و حقیقی است که درمان بیماری های جسمی . حتی در بسیاری از اوقات نمی توان اختلالات جسمی را از اختلالات روانی جدا کرد. طبق آمار جسمی سازمان بهداشت جهانی علت بیش از نیمی از بیماری های جسمی ناراحتی های روانی است که در مدت طولانی با ایجاد اختلال در کارکرد طبیعی بدن مشکلات و دردهای سمی را به وجود می آورند . طبعاً هر نوع فشار روانی را نمی توان بیماری خواند و کمتر کسی به محض برخورد با یک بحران روانی فوراً به روان شناس رجوع می کند .

در مورد رجوع به روان شناس به خاطر درمان بیماری های روانی نیز مثل اختلالات جسمی ، هرکسی مدتی را به مدارا با آن آزردگی می پردازد و هنگامی که فشار آن زیادتر از توان تحمل می شود به توصیه ی اطرافیان سعی می کند با استفاده از ویتامین های لازم ، مصرف نوشیدنی های گرم و استراحت ، به بهبود خود کمک کند؛ ولی اگر در عرض دو الی سه روز بهبودی حاصل نشد به پزشک معالج خود رجوع می کند.

اولین قدم به سمت بهبودی و تسلط یافتن بر اختلالات روانی نیز همین طور است. تشخیص این که چه زمان مراجعه به روانشناس ضروری می شود به عهده خود فرد است، یعنی زمانی که فرد نیاز به کمک تخصصی را احساس می کند به روانشناس رجوع می کند.

این نکته به این معنی است که افرادی به روان شناس رجوع می کنند که توان تشخیص دارند و می دانند مسئله ای دارند که باید حل شود. به طور کلی روان درمانی شیوه ای است برای کمک به آن دسته از افرادی که در آن تشخیص و مقابله با آزردگی های روانی را از دست نداده اند و شیوه ای است برای ایجاد و از بین بردن چیزهایی که رشد فرد را محدود می کنند. اکثراً وقتی اختلالات به شکل کهنه در می آیند ، یعنی زمانی که فرد بدون توجه به آنها فقط " می سوزد و می سازد" و یا راه حل هایی که اختیار می کند به اندازه کافی مؤثر نمی افتند ، رفته رفته بحران اولیه شکل مزمن به خود می گیرد و در کنار خود بسیاری از اختلالات دیگر را می سازد که دیگر عنان زندگی را از انسان گرفته و زندگی را تلخ می کنند. یک روان شناس در درجه اول ، مشاور بهداشت روانی است.

ضرورت رجوع به روانشناس آن وقتی است که فرد احساس کند درکاری و یا در حل مشکلاتی احتیاج به کمک تخصصی دارد. روانشناسان تنها به مداوای بیماری نمی پردازند . آیا کسی که به خاطر مشکل تمرکز فرزندش در مدرسه یا به خاطر امور تربیتی فرزندش یا به خاطر اختلافات خانوادگی اش راه هایی را خود آزمایش کرده ولی نتایج مطلوب را نگرفته است ؛ و یا کسی که در مورد روابطش با کار ، با همکاران ، دوستان وغیره با مشکلاتی روبرو است ؛ و یا کسی که در مورد انتخاب شغل آینده مردد است ، احتیاجی به کمک تخصصی ندارد؟ طبیعی است که برای همه این امور می توان به روان شناس مراجعه کرد.

 

شیوه های کار در روانشناسی بالینی

روان شناسی بالینی و یا کلینیکی یکی از شاخه های کار در روانشناسی است که منحصراً به شناخت و مداوای بیماری های روانی می پردازد. این نکته به این معنا نیست که آدم باید مبتلا به اختلالات شدید روانی باشد و یا علائم شدید بیماری از خود نشان دهد تا برای مداوای آنها به مطب روانشناس رجوع کند. هر فردی در رابطه ای متقابل با محیط زندگی اش به سر می برد و مدام در حال تأثیر گذاری و تأثیر گرفتن از محیط زندگی اش است. به این معنا هر فردی دارای یک دنیای درون و یک دنیای بیرون است که شکل دادن به هر دوی آن دنیا ها با روابطی که خاص خود آن فرد هستند و توسط افکار ، احساسات و رفتارهای وی ساخته و به کار گرفته می شوند صورت می گیرد.

با این توصیف بسیاری از اوقات در راه ایجاد تعادل بین این دو دنیا چیزهایی سخت جانی می کنند و توان انسان را بیش از حد محدود کرده و فشارهای زیادی را به وجود می آورند که برای حل آنها انسان احتیاج به کمک پیدا می کند. اشکال این گونه کمکها بسیار متقاوت است .

این کمک می تواند به صورت گپی از ته دل و حمایتی واقعی از طرف دوستی که واقعاًً دوست است صورت بگیرد و گاهی از اوقات این کمک حتماً باید به صورت کمکی تخصصی و توسط متخصص باشد. در کار بالینی سه شکل اصلی برای برگزاری جلسات روان درمانی وجود دارد که بنا به نوع مشکل ، هر مراجعه کننده با یکی و یا با هر سه شکل این کار آشنا می شود. این سه شکل در زیر قدری توضیح داده شده اند.

 

روان درمانی فردی

منظور از روان درمانی فردی شکلی است که فرد با روان درمانگر خود در جلسات ملاقاتی که فقط آن دو در آن شرکت می کنند حضور می یابد . در روان درمانی فردی این امکان فراهم می آید که فرد با احساسات و افکار خود آشنایی عمیق بیابد ، به علت وجود آنها پی ببرد ، روابط فردی خود را با دیگران و با چیزهایی که زندگی جمعی را می سازند آشکارتر درک کرده و آنها را بهتر بشناسد و در نگاه کلی شخصیت خود را بهتر درک کند. تنها بعد از این مرحله است که فرد می تواند برای رفع مشکلاتی که وی را فرسوده کرده اند اقدام کند، بدون اینکه مانند گذشته دائماً حالت ضعف ، ناتوانی ، درد ، خودخوری ، سرکشی ، پرخاش و خشونت و غیره جلوی رفع مشکلاتش را بگیرند.

سرعت و شکل رفع مشکلاتی که هر شخصی برای کنار آمدن با آنها به روانشناس رجوع می کند از فرد تا فرد متفاوت است. ولی به صورت کلی می توان گفت که رهایی ا زمشکلات یعنی یادگیری جدید، یعنی یادگیری چیزها و روابط به نوعی دیگر ، به نوعی که فرد ، دست وابسته ، اسیر مسائلش نباشد. این یادگیری روندی است که سرعت و کیفیت آن در جریان روان درمانی کاملاً به عهده ی خود فرد است و روان درمانگر به حکم کسی است که تشریح این راه ، نحوه شروع آن ، پیش بردن آن و به سرانجام رساندن آن را حمایت می کند.

 

روان درمان گروهی

روان درمانی گروهی شکل دیگری از روان درمانی است که برای مسائل معینی برقرار می گردد و معمولاً شکل پیشرفته تری نسبت به روان درمانی فردی دارد. برای تشخیص این که روان درمانی گروهی به درد چه کسی می خورد هر فردی تعدادی جلسات روان درمانی فردی را پشت سر می گذارد و سپس می تواند به جمعی از کسانی که همان مشکلات را دارند بپیوندد.

در این حال اعضاء شرکت کننده در گروه رفته رفته نزدیک هر عضو دیگر شده و هر عضو گروه از حمایت کنترل شده ی اعضای گروه برخوردار شده و تمام نقش های جدید و چیزهایی را که می خواهد یاد بگیرد تا به رابطه بهتری با دنیای درون و دنیای بیرون خود دست بیابد درتمرین با دیگران ، آنها را در خود درونی می کند.

 

مشاوره خانوادگی و خانواده درمانی

در خانواده درمانی تمام اعضاء یک خانواده به عنوان تک اعضای یک سیستم حرکت می کنند. در ابتدای روابط ، مشکلاتی حضور دارند که تاب و توان یکایک اعضا را سلب کرده اند . هرکدام از اعضای خانواده علیرغم تلاشهای بسیارشان برای کنترل دامنه ی مشکلات رفته رفته به جایی رسیده اند که نمی توانند با یکدیگر و به عنوان تک تک اعضای یک سیستم مشکلاتشان را حل کنند. بلکه هر کدام با رفتارشان باعث پایدار ماندن مشکلات و سخت تر شدن آنها می شوند. در این حال مهم است اشاره شود که در اینجا چیزی به عنوان تقصیر و یا گناه وجود ندارد و اصلاً مهم نیست که چه کسی مسبب مسائل شده است . بلکه هدف اول در خانواده درمانی فهمیدن نقش تک تک اعضای خانواده برای برنامه ریزی و ایجاد تغییرات لازم است.

 

در این شکل از روان درمانی ، خانواده به عنوان یک سیستم حضور دارد و می آموزد که راهها و نظم های جدیدی ایجاد کند و آنها را به کار بسته تا این روابط جدید جانشین روابط قبلی شوند. خانواده به عنوان یک سیستم می آموزد تا به جای سرپوش گذاشتن بر مشکلات که تنها موجب پا برجا نگاه داشتن آنها می شود برای یکایک مشکلات ، راههای جدیدی بیابد . طبیعی است که شناخت پیدا کردن تک تک اعضا خانواده از روندهای فکری ، احساسی و رفتاری خود و درک نقش و موقعیت خود به عنوان یک عضو از سیستم خانواده در تمام طول روان درمانی نقش اساسی بازی می کنند. مشکلات آموزشی و تربیتی که پدر و مادر و فرزندانشان با آن روبرو می شوند نیز در این شیوه کار بالینی به نحو بهتری نسبت به اشکال دیگر روان درمانی نتیجه می دهد.

 

منبع : عصرایران

 

 

 


اتاق درمان و رفتار درمانگر برای مراجعین به مشاوره و روان درمانی بسیار مهم است و باعث می شود این افراد احساس و صحبت هایشان را با حس امنیت و راحتی به درمانگر بیان کنند. 

وقتی شخصی برای روان درمانی یا مشاوره مراجعه می کند اتاق درمان نخستین جایی است که باید شخص در آن حاضر شود تا بتواند با درمانگر یا مشاور خود ملاقات کند. داشتن حس خوب به اتاق درمان در روند مشاوره و روان درمانی لازم است و این حس خوب می تواند از نوع احساس امنیت و راحتی باشد.

فضای اتاق درمان،چیدمان این اتاق و خود درمانگر میتوانند در ایجاد این حس خوب در مراجع سهیم باشند.مراجع باید بتواند بدون اینکه احساس کند قضاوت می شود،در کمال احساس امنیت تمام حرفها و احساساتش را با درمانگر در میان بگذارد و این امکان پذیر نیست مگر اینکه درمانگر نیز به نوبه خود بتواند ارتباط همدلانه و راحتی در محدوده مقررات درمان با مراجع برقرارکند.

شرایط برگزار کردن جلسات درمان مفید و روش برخورد درمانگر با مراجع و شیوه درمان و مشاوره
جلسات و تمام صحبتهای مراجع محرمانه باشند و هیچ اطلاعاتی به بیرون اتاق درمان و نزد شخص دیگری فاش نشود.
قضاوت وجود نداشته باشد و
درمانگر بر اساس صحبتهای مراجع او را قضاوت نکند.
درمانگر با مراجع همدلی داشته باشد،یعنی قضایا را از دید مراجع میبیند و می تواند شرایط و هیجانات او را کاملا درک کند.
صبورانه به تمام حرفهای مراجع گوش کند و فقط مواقعی که صحبتهای مراجع به درازا کشید و از بحث اصلی منحرف شد یا شنیدن آن حرفها به درد درمان نخورد بصورت دلنشینی به سمت صحبتهای ضروری تر هدایت شود.
در صورتیکه درمانگر تخصصی در مسأله مراجع نداشت یا در درمان او به بن بست می رسد مراجع را به درمانگر شایسته دیگری ارجاع دهد.
درمانگر رابطه درمانی خود را با مراجع حفظ کند و از برقراری ارتباط عاطفی یا دوستی با مراجع امتناع کند.

اتاق درمان برای مشاوره چگونه است؟
اتاق درمان جایی است که مراجع می آید تا در آنجا در کمال امنیت تمام حرفها،باورها،هیجانات،ناکامی ها و آرزوهایش را بدون حس قضاوت شدن بیان کند.
گوش شنوا می خواهد،درمانگر صبوری را می خواهد که بدون آنکه سخنان مهمش را قطع کند به تمامی حرفهایش گوش کند.
می خواهد نصیحت نشنود،مقایسه نشود،برچسب نخورد،دردش نادیده نگرفته نشود،تحقیر نشود و حس کند آنجا دیگر می تواند بدون هیچ ترسی خودش باشد،
مکانیسم های دفاعی او بعد از شناسایی شدن تعطیل شود،نقابش را از چهره بردارد و با تمامی ترس هایش روبرو شود.
اتاق درمان جایی است که مراجع می تواند خودش باشد.

رفتار روان درمانگر با مراجع در اتاق درمان
روان درمانگر معجزه گر نیست،او چوب سحرآمیز در دست ندارد و قرار نیست کاری کند که معجزه ای در زندگی مراجع اتفاق بیفتد.
او قرار نیست برای مراجع و زندگیش تعیین تکلیف کند و به جای مراجع تصمیم بگیرد و برایش مسیر زندگی را تعیین کند.
روان درمانگر و مشاور قرار است کنار مراجع باشد و به مراجع کمک کند تا او بتواند مسیرهای موجود را بهتر و با دقت بیشتری ببیند،نقش خود را در ایجاد مشکلاتش پیدا کند و بپذیرد،خودش را بهتر بشناسد،به توانمندیهای خود آگاه شود،هدف نهایی و درست خود را بشناسد و با انتخاب بهترین مسیر و با تلاش،پشتکار ،یادگیری مهارتها و آگاهی بیشتر،راحتتر و با انگیزه و توان بیشتری به سمت حل کردن مسائل،بهبود هیجانات،آرامش بیشتر،پیشرفت و حال خوب حرکت کند.
در همه مسائل تصمیم گیری نهایی با خود مراجع است و مسئولیت این تصمیم گیری با خود او است.هیچ کس به اندازه خود مراجع شایستگی و کفایت تصمیم گیری برای زندگیش را ندارد.
 در اتاق درمان حرفهای مراجع خوب شنیده میشود،مراجع می تواند به راحتی و بدون ترس از فاش شدن اسرارش و بدون ترس از مورد قضاون قرار گرقتن تمامی افکار،هیجانات،باورها و افکارش را با درمانگر خود مطرح کند.
گاهی بعضی از مراجعان در گرفتن تصمیم درست و قطعی در مورد کاری تردید دارند و نمی دانند باید چه کار کنند،آنها انتظار دارند که درمانگرشان برایشان تصمیم بگیرد و آنها را از این بلاتکلیفی و تردید نجات دهد.
آنها به این امید در جلسات
مشاوره و روان درمانی حاضر می شوند که درمانگر به جایشان تصمیم بگیرد و مسیر درست را برایشان انتخاب کند.
یک درمانگر حرفه ای و اخلاقی باید برای مراجع توضیح دهد که نمی تواند جای او تصمیم بگیرد،در جایگاه تصمیم گیری برای او نیست و هیچ کس به جز خود مراجع توان تصمیم درست و کارآمد را برای او ندارد.تصمیم گیری نهایی به عهده خود
مراجع است و مسئولیت این تصمیم گیری هم به عهده اوست،درمانگر فقط می تواند در تحلیل مسائل مراجع و شناسایی راههای موجود و مزایا و معایب احتمالی هر راه به مراجع کمک کند.
او می تواند به مراجع کمک کند که خودش را بهتر بشناسد،ولی در نهایت این مراجع است که باید برای خودش و زندگیش تصمیم نهایی بگیرد و مسئولیتش را بپذیرد.

منبع : نمناک 

 

 

 


دانستنی های جالب در مورد مسائل روانشناسی


مسائل
روانشناسی نکات جالبی دارد که دانستن آنها خالی از لطف نیست و در زندگی می تواند به ما کمک کند.
در جهان صنعتی امروز، تقریباً هیچ فعالیت و حرفه ای یافت نمی شود که به درک و اندیشه? انسانی وابسته نباشد؛ در نتیجه روانشناسی با زندگی انسان مدرن پیوندی نا گسستنی ایجاد کرده است. و کسب اطلاعات هرچه بیشتر راجع به مسائل در این زمینه میتواند بسیار مفید واقع شود.

دانستنی های جالب روانشناسی:


1ـ اگر شما اهدافتان را برای دیگران بیان کنید احتمال کمتری وجود دارد که به آنها دست پیدا کنید چرا که با این کار انگیزه ی خود را از دست میدهید.


2ـ تاکنون 400 فوبیای مختلف توسط روانشناسان شناسایی شده است.


3ـ وقتی یک آهنگ مورد علاقه ی شماست به این دلیل است که مرتبط با یک رویداد عاطفی در زندگی شما است.


4ـ نوع موزیکی که گوش میدهید بر درک شما از دنیای اطراف تاثیر گذار است.


5ـ بر اساس یک مطالعه پول خرج کردن برای دیگران باعث خوشحالی بیشتری در مقایسه با پول خرج کردن برای خودتان میشود.


6ـ کلید شادی این است که پولتان را صرف تجربه کنید نه مال و اموال.


7ـ بر طبق یک مطالعه ی صورت گرفته ی جدید، فوبیاها ممکن است از طریق
DNA به نسل های بعد افراد منتقل شوند.


8ـ 270 دانشمند دوباره 100 بررسی ای که در مجلات روانشناسی برتر 2008 انجام شده بود را انجام دادند و فقط نیمی از آنها نتایجی مشابه نتایج قبلی را نشان دادند.


9ـ یک
اختلال روانی نادر وجود دارد که در آن افراد فکر میکنند مرده اند یا وجود ندارند.


10ـ محققان در حال بحث راجع به اضافه کردن اعتیاد به اینترنت به لیست اختلالات روانی هستند.( بعدم لابد هممون معتاد حساب میشیم!!)


11ـ یک ژنی وجود دارد که میتواند باعث شود اکثر اوقات منفی گرا باشید.


12ـ روانشناسان ترول ها را بررسی کردند و متوجه شدند که آنها خودشیفته، روانی و سادیسمی هستند!


13ـ
سندروم ترومن یک اختلال روانی است که در آن بیمار معتقد است که در یک برنامه ی تلویزیونی زندگی میکند.


14ـ 68? مردم مبتلا به سندروم ویبره ی فانتوم هستند، یعنی وقتی گوشی آنها روی ویبره نیست حس ویبره دارند.


15ـ سندروم پاریس یک
اختلال روانشناسی است که معمولا هم متوجه ژاپنی ها میشود وموقعی اتفاق میوفتد که به پاریس میروند و میبینند آن طوری که انتظار داشتند نیست.


16ـ به طور میانگین دانش آموزان دبیرستانی همان میزان
اضطرابی را تجربه میکنند که بیماران روانی در سال 19500 تجربه میکردند.


17ـ اعمال مذهبی مثل دعا کردن باعث کمتر شدن سطح پریشانی روانی میشود.


18ـ هیچ شخص نابینایی تابحال به اسکیزوفرنی مبتلا نشده است.

19ـ Anorexia ( بی اشتهایی بر اثر اختلالات روانی) دارای بالاترین میزان مرگ ومیر نسبت به هرگونه اختلال روانی دیگر است. 5 تا 200 درصد مبتلایان به آن جان سالم به در نمیبرند.


20ـ به نظر می آید که صئاهای توهمی توسط فرهنگ های محلی شکل میگیرد. مثلا این صداها در آمریکا بسیار خشن و تهدید آمیز هستند در حالیکه درهند و آفریقا صداها ملایم و لطیف هستند.


21ـ تحقیقات بر روی کمدین ها و افراد بامزه نشان میدهد که آنها دارای میانگین سطح استرس بالاتری نسبت به دیگران هستند.


22ـ افسردگی حاد با افزایش روند پیری سلول ها میتواند باعث پیری بیولوژیکی زودترس تر شود.


23ـ گریه کردن باعث میشود احساس بهتری پیدا کنید، استرس را کاهش میدهد و به سلامت بدن کمک میکند.


24ـ قدردانی میتواند باعث افزایش ترشح دوپامین و سروتونین شود، درست مثل داروهای ضد افسردگی.


25ـ 82? مردم اگر سگشان همراهشان باشد در هنگام نزدیک شدن به افراد جذاب احساس اعتماد بنفس بیشتری دارند.


26ـ زندگی در کنار دریا یا رودخانه باعث میشود آرام تر، شادتر و خلاق تر بشوید.


27ـ بیشتر از یک سوم اروپایی ها دارای یک اختلال سلامت روانی هستند.


28ـ بیشتر راننده ها فکر میکنند که از بقیه ی راننده ها چیره دست تر هستند.


29ـ افرادی که بیشتر قسم میخورند صادق ترند.


30ـ تجربه ی چیزهای جدید حس درونی ما از گذر زمان را آهسته تر میکند یعنی در واقع زمان برایمان زودتر میگذرد.

منبع : نمناک